ابن عم گرام، جناب آقای مهندس سید حسن شریعتمداری

درود این اسیر مظلوم و غریب بر شما که فرزند تاریخ ایرانید

تراژدی غم انگیز کشورمان، ملت را برکرانه نابودی کشانده و مجال نفس کشیدن را از عامه مردم، سلب نموده، عقلای جامعه در اغلالند و دلسوزان میهن در حصارها و زندانها بسر می برند، غیور مردان و زنان ایرانی که شاهد فروریختن عظمت و اعتلای مملکت هستند زبان بریده و دست بسته در گوشه و کنار کشور، دوران روزمرگی را سپری می کنند، هرگز در تقویم این مرز و بوم روزگاری به این شدت و خشونت و قساوت ورقی دیده نشد، همه رعایا، جز آرزوی مرگ و گریز از این زندگی نکبت بار، حاجتی ندارند از خباثت نفوس هیئت حاکمه مستبد طبیعت با اهل این آب و خاک مقدس، سر جنگ داشته و لطافت و زیبایی خود را دریغ کرده، دین در افول گشته و مذهب از فطرت اجتماع گریخته و توحید د ر مظان اتهام قرار گرفته و الهیات متروک شده و معنویات، بازیچه ولایت مطلقه فقیه گشته و مقدسات دیرینه، دستخوش استحاله حکام قلدور و از خدا بیخبر گردیده، در چنین احوال ناهنجاری، جایی برای تکروی نبوده و هرگونه ملاحظات حزبی و گروهی، خیانت به ایران زمین است، اختلاف و خود محوری و خویشتن خواهی، اقتدار کاذب این رژیم آدمخوار را افزوده و بی توجهی به اولویتها، موجب افزایش ابواب تنفسی دیکتاتوری عمامه گشته، چگونه صدای استغاثه پدرتان را فراموش می کنید که جرمش اعتراض به شعار موهوم و نفسانی سیاست ما عین دیانت ماست بود و بر سر بیعت با اجداد معصوم و منجیان بشریت، زیر شکنجه های طاقت فرسای حاکمیت سیاه انقلاب، جان داد و تن به تایید جمهوری ضد مردمی و نااسلامی نداد،

پسرعموی مدافع حقوق بشر، خونی که به ستم از قلب نازنین والد مقتولتان بر زمین ریخت، در رگهای من جریان دارد و باعث مقاومت هشت ساله ام در اسارتگاه حکومت غیر قانونی و نامشروع گشته، نگاه من به اوضاع جاری در میهن غارت شده، همان دید باب مجروح شماست، شعائر و مواضع این حقیر، تداوم تنفس مرجع بی نظیر و دلسوز اسلام، آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری است ولی افسوس که حمایت جدی از این عاشق خدا و خادم وطن و فدوی هم میهنان زمین خورده به عمل نیامد و بعضا هم صدا با سردمداران خفقان و سانسور در اطفاء فریاد حق طلبانه ما، نقش آفرینی نمودند و صاحبان جوائز بین المللی، به انزوا و فراموشی ما، کمک کرده و نتیجه نبرد نابرابر ما و دشمنان قسم خورده عدالت و صلح و آزادی را به سود متجاوزین به حریم وجدان عمومی، رقم زدند، انتظارم از شما توقع یک برادر به زنجیر کشیده است.