جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
سیاستی که دیگر عین دیانت نیست!

تاريخ انتشار : 4/29/2015



مجید خیامی

ویژۀ رسام؛

حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، روز شنبه پنجم اردیبهشت با بیان اینکه در ایران شرع و قانون بر یکدیگر منطبق هستند، گفت: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست و هیچ پلیسی نمی‌تواند بگوید من این اقدام را انجام دادم، خداوند فرموده یا پیامبر گفته است». او افزود: «وظیفه پلیس اجرای قانون است و اگر غیر از این باشد، بی‌خودی در مخمصه فکری قرار گرفته و مردم را گرفتار کرده‌ایم». وی همچنین با اشاره به اینکه بسیاری از مسایل شرعی به ایمان و عبادت فردی افراد مرتبط است، اضافه کرد: «پلیس جایی می‌تواند وارد شود که اولاً مصوبه قانونی وجود داشته باشد، ثانیاً قانون روشن و شفاف ابلاغ شده باشد». روحانی در این همایش همچنین تاکید کرد که "منکر" اصلی در جامعه "فقر و بیکاری و فساد" است. او ضمن انتقاد از مسئولان گفت: «چسبیده‌ایم به فرع اسلام و فکر می‌کنیم دنیای منکر و معروف آن‌جاست». 

این سخنان انتقاداتی را در پی داشت به طوری که فردای همان روز، یعنی روز یکشنبه آیت الله خامنه ای در همان جمع، یعنی فرماندهان نیروی انتظامی گفت: «همه کارها را می‌شود برای خدا انجام داد، اما در کار شما خیلی راحت می‌شود نیت الهی و قصد قربت پیدا کرد؛ چون کار شما خدمت به جامعه و جمهوری اسلامی و نصرت اسلام است».همچنین سه تن از مراجع تقلید حکومتی که در قبال کشتار بیش از 200 هزار انسان بی گناه در سوریه و کشته شدن چند هزار انسان دیگر در سومالی در عرض چند روز هیچ واکنشی نداشته اند به سرعت موضع گرفته و با رد سخنان روحانی از وی خواستند که دیگر چنین سخنانی را تکرار نکند. مکارم شیرازی، نوری همدانی و صافی گلپایگانی با بيان اينکه این سخنان «چراغ سبزی برای افراد آلوده به انواع مفاسد اخلاقی و مجالس کثيف نشان داده می‌شود که گويا از اين به بعد آزاد هستند و پليس هم کاری به ايشان ندارد» افزودند که «همه افراد جامعه اعم از پليس و غير پليس موظف هستند که قوانين اسلام را اجرا کنند» و هشدار داده اند که «بيان چنين سخنانی روحيه نيروی انتظامی را تضعيف می‌کند». 

روحانی سال گذشته نیز در همایش بیمه همگانی با تاکید بر اینکه نباید در زندگی مردم دخالت کرد، گفته بود: «نمی توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد، بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند».

اما آنچه در این میان مغفول می ماند نقش مردم در این کشمکشهاست. معلوم نیست که آیا رهبر جمهوری اسلامی و مراجع حکومتی و بسیاری دیگر از مسئولین فراموش کرده و یا برایشان اهمیتی ندارد که اصولاً این همه اصرار بر اجرای قوانین اسلامی در جامعه به قیمت پایمال شدن حقوق سایر ادیان الهی و یا حتی کسانی می شود که اعتقادی به اسلام ندارند.

در کجای اسلام ذکر شده که مسلمان و غیر مسلمان باید همگی تحت قانون اسلام زندگی کنند؟ همچنین می توان این سوال را مطرح کرد که منظور از اسلام کدام اسلام است؟ آیا اسلامی که رهبران جمهوری اسلامی از آن دم می زنند اسلام واقعی است؟ همانطور که امروزه در سطح جوامع اسلامی و همچنین جامعه ایران مشاهده می کنیم تعاریف متفاوت و برداشتهای غیر یکسانی از اسلام وجود دارد و هر کدام از آنها طرفداران خود را دارند.

در ایران آنچه که به عنوان تندروهای مذهبی، اصلاح طلبان، میانه روها، ملی مذهبی ها، مراجع تقلید سنتی و قدیمی، مراجع حکومتی و جدید و غیره عنوان می کنند تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارد و همانطور که در همین نمونه ذکر شده می توان دید که در خصوص مسائل مختلف، نگرشها و دیدگاه های مختلفی ارائه می شود و واقعاً منظور از اجرای اسلام کدام است؟

به جرأت می توان گفت که دیدگاهی که رهبر جمهوری اسلامی و طیف تندروهای حکومتی نسبت به مسائل جامعه و کلاً اسلام دارند در یک اقلیت قرار دارد و مسلماً نمی توان دیدگاه یک عده قلیل را بر کل جامعه مستولی کرد.

هرچند که اکنون در چنین وضعی قرار داریم و اقلیت حاکم با ضرب و زور پول و اسلحه و قدرت توانسته تا حد زیادی خواسته های خود را به کل جامعه ایران تحمیل کند اما یقیناً این وضعیت در دراز مدت جواب نخواهد داد و روزی شکسته خواهد شد. بنابراین با توجه به تجربه جامعه جهانی و جوامع پیشرفته و موفق، بهترین راه این است که قوانین بر اساس حقوق بشر جهانی و بدون دخالت هیچ اندیشه مذهبی که قطعاً انکار و تضییع حقوق سایر ادیان و مذاهب را در پی دارد، نوشته و اجرا گردد.

اما نکته مهم دیگری که این جدالهای اخیر نشان داد اعتراف ضمنی به نظریه جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است که در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا و تجربه شده و آثار مثبت آن هم مشاهده شده است.

اگر بنا باشد هر ماموری در هر دستگاهی بر اساس برداشت خودش از اسلام که می تواند برداشتهای بسیار متفاوت و حتی متضادی از سایرین باشد، عمل نماید پس نمی توان انتظار اجرای صحیح قانون را داشت. اصولاً آنچه جامعه بشری در طی هزاران سال با آزمون و خطا و تجربه های مکرر به دست آورده و امروزه چیزی به اسم قانون نوشته شده، برای راحتی و آرامش و آسایش افراد بشر می باشد و از آنجاییکه حتی طبق آموزه های اسلام همه افراد بشر با هم برابر و یکسان هستند و هیچ کسی را بر دیگری برتری نیست، پس به راحتی می توان بسیاری از قوانین را بر اساس قوانین حقوق بشری مصوب در سازمانهای بین المللی که عموماً از اکثر کشورهای جهان تشکیل شده است پایه گذاری کرد بدون اینکه حقی از اکثریت یا اقلیت یک جامعه زایل گردد و کارکرد دین و مذهب را آنگونه که باید باشد به اختیار خود مردم واگذار کرد تا هر کسی هر آنچه که از آن نیاز دارد بهره جوید و کسی را اجباری به کاری نکرد.

همانطور که نظر بسیاری از مراجع مستقل سنتی نیز بر همین اساس بوده و هست. آنچه که امروز ما انتقاد علمای دینی از شیوه حکومتداری جمهوری اسلامی می بینیم که منجر به بازداشت و حصر خانگی و محرومیت و مورد حمله اوباش و چماقداران حکومتی قرار گرفتن آنها می شود، همه و همه بر همین اصل قرار دارد که این علما و بزرگان دینی اصرار بر جدایی مجری قانون و قانون عرفی از نهاد دین و مذهب دارند. چرا که آنها معتقدند تمام خطاها و کمبودها و کاستی ها و اشتباهاتی که در اجرای این مسائل پیش می آید به اسم اسلام و دین نوشته شده و بزرگترین ضربه به دین و اعتقادات مردم به خصوص نسل جوان می باشد.

اگر ما امروز مشاهده می کنیم که دین گریزی نه تنها بین نسل جوان حتی بین نسلی که چند دهه با اعتقادات مذهبی و اسلامی زندگی کرده است رو به ازدیاد است و باورهای دینی و اعتقادی مردم بسیار کمرنگ شده قطعاً ناشی از همین دخالت در امور کشورداری به اسم دین و خدا و پیغمبر بوده است. 

کوتاه سخن آنکه این صحبتهای آقای روحانی مبحث جدیدی نیست و نه تنها طی 36 سال بعد از انقلاب، حتی در دوران مشروطه هم بسیاری از روشنفکران دینی و مراجع تقلید آینده نگر که هم دغدغه دین داشتند و هم جامعه، بسیار گفته و نوشته شده است. اما تفاوت اساسی در اینجاست که بعد از انقلاب آنچه اتفاق افتاد یک تجربه جدیدی بود که از ابتدا همه چیز بر اساس و اسم دین صورت گرفت و تا به امروز که می بینیم سیاست جمهوری اسلامی بر اساس دکترین آیت الله خمینی مبنی بر «سیاست ما عین دیانت ماست» به پیش رفته است اما به جرأت می توان گفت آنچه مشاهده می شود چیزی جز شکست این دکترین سیاسی مذهبی نیست.

اینکه رئیس جمهوری که خود از ابتدای انقلاب تاکنون در مناصب مهم حکومتی قرار داشته، اینچنین سخن بگوید و خواستار اجرای قانون بدون اعمال سلیقه فردی مبنی بر حفظ و اجرای اسلام شود، عمق پوسیدگی و از هم پاشیدگی شالوده های نظامی را می دهد که خواستار اجرای اسلام مورد نظر خویش می باشد. اگر ما می بینیم که اعتراضات فقط از طرف رهبر و تعدادی از مراجع وابسته حکومتی صورت می گیرد و سایر مراجع مستقل و اکثر آحاد ملت واکنشی در مخالفت با این سخنان نشان نمی دهند، درک این مطلب را که اکثراً موافق این سخنان و مخالف دخالتهای حکومت در زندگی شخصی مردم و تحمیل یک نگاه مذهبی خاص به تمام جامعه هستند را آسان تر می نماید. 


*مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.
 

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.