جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آقای خامنه ای ومرگ هاشمی؛ صداقت در رذالت!

تاريخ انتشار : 1/14/2017



علی صبا


شیوۀ مدیریت ونحوۀ موضع گیری رهبر جمهوری اسلامی در چند روز اخیر نسبت به درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی نشان داد، کینه ورزی، لجاجت وصراحت در بیرون ریختن کینه های نو کهنه چنان در تاروپود وشخصیت آقای خامنه ای عجین شده که حتی در واپسین لحظات خداحافظی با همرزم وبه تعبیر ایشان، رفیق دیرینه، حاضر نیست  به نیک سیرتی ونیک کرداری این رفیق دیرینه شهادت دهد، چرا که کدورتی سیاسی ولو اندک، می توان خط بطلانی بر رفاقتی دیرینه باشد.
از زمان انتشار خبر درگذشت ناگهانی هاشمی گرفته تا تشییع جنازه ومراسم اقامه نماز میت ودفن او هریک چالشهایی بالقوه برای نظام بودند که البته رهبری به زعم خود تلاش کرد تا آنها را به فرصتی برای تسویه حساب شخصی با هاشمی بدل کند. ماجرا از همان لحظه اول رسانه ای شدن خبر درگذشت هاشمی آغاز شد؛ رهبر ایران در پیام تسلیت خود، هاشمی را نه "آیت الله"، بلکه "حجت الاسلام والمسلمین" توصیف کرده بود تا به زعم خود برجایگاه حوزوی هاشمی خدشه ای وارد کرده باشد والبته عقدۀ بیست وهفت سالۀ خود از هاشمی را هم به نحوی گشوده باشد. گویی در تمامی این سالها این عبارت هاشمی در جلسه پانزدهم خرداد 1368 در مجلس خبرگان قانونی اساسی همچنان جناب خامنه ای را آزار می داد که هاشمی تلویحاً او را فاقد شرط مرجعیت وجایگاه علمی لازم برای رهبری دانسته بود؛ هرچند نیت هاشمی بر کرسی نشاندن آقای خامنه ای بود، اما بهرحال عدم صلاحیت علمی واجتهادی آقای خامنه ای سایه سنگینی شد که هاشمی آنرا همواره تکرار می کرد وهر از چند گاهی چون چماقی بر سر رهبر بی سواد وهواداران بی سوادترش فرود می آورد واکنون بهترین فرصت انتقام گیری از هاشمی بود.
درگذشت هاشمی، البته مناسبتی هم شد تا عمق خودمحوری رهبر جمهوری اسلامی هم در ابعاد گسترده اش رونمایی شود، وباز هم پیام تسلیت آقای خامنه ای مناسبتی برای نمود ونمایش این خودمحوری شد، آنجا که آقای خامنه ای از "محبت عمیق آقای هاشمی نسبت به او" ونه بالعکس سخن گفت. هرچند این عبارت البته حامل این پیام بود که محبت او نسبت به هاشمی در این سالها دچار خلل شده است، اما به لحاظ روانشناختی حامل این پیام هم بود که در به لحاظ شخصیتی هرچه دیگران هم به قبلۀ عالم محبت کنند ودر محبت شان خللی وارد نشود، اما ولی مطلق فقیه حق دارد تا چنان محبتی را با محبانش مبادله نکند وهرچند دیگران در سخت ترین شرایط محبت شان به ایشان کم نشود، اما ایشان باز حق دارد تا از جسد بی جان محبان هم انتقام بگیرد وحتی برای دلجویی وتسلای خاطر بازماندگان هم حاضر نشد از محبت خود نسبت به هاشمی کلامی بنویسد.
در اینکه آقای خامنه ای فرصت تسلیت را برای انتقام شخصی از شخصیتی که سنگینی سایه اش وی را آزرده می ساخت، مغتنم شمرده است، نمی توان شکی داشت. دقت در عبارات مورد استفاده توسط رهبر جمهوری اسلامی به روشنی گویای صداقت واخلاص وی در انتقام گیری وعقده گشایی از مخالفان حتی در سخت ترین شرایط ودر بدترین روزهاست. هاشمی به هرکس که خدمت نکرده بود، خدمتی بی نظیر وکلیدی در به رهبری رساندن آقای خامنه ای داشت. اما این "حدمت ارزنده" هم در طوفان عقده های روحی وروانی رهبر انقلاب بازتاب نیافت وتنها به ذکر "عبارت" تلاشها" در وصف کرده های هاشمی اکتفا شد. البته در ادامه نامۀ تسلیت آقای خامنه ای بی پرده تر از چرایی چنین عصبانیت ولحنی سخن گفت وبی پرده از اختلافاتش با هاشمی سخن گفت، گویی بیانیه صادره بیانیه ای سیاسی است ونه بیانیه ای در تسلیت یک تازه گذشته وبرای تسلای خاطر بازماندگانی که البته خود زخم خوردگان کینه توزی های رهبر معظم اند!
نامه تسلیت البته بهمین جا هم ختم نشد ودر پایان فصل اول عقده گشاییها، آقای خامنه ای به جای آرزوی علو درجات برای هاشمی آنچنانکه رسم معهود وی در تسلیت درگذشت مسئولان رده اول نظام بود، باز هم بر خطاکاری وعصیان هاشمی اصرار ورزید وبرای او بخششی خشک وخالی طلب نمود تا هم عمق زخم روحی خود از هاشمی را نمایانده باشد وهم مقدمه ای باشد برای آنچه وی در برگزاری نماز میت انجام داد. عدم ذکر عبارت "اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا" – خداوندا ما جز خوبی ونیکی چیزی از او نمی دانیم" وجایگزین ساختن آن با عبارت "خدایا ببخش، خدایا ببخش..." وطلب مغفرت بر لابد خطاکاری های هاشمی، مهر تأییدی شد بر آنکه آقای خامنه ای هنوز هم دل آزردۀ یک کدورت وکینه کهنه است. کینه ای که او را رسوا وهاشمی را چه در حیات وچه پس از مرگش مسئول این رسوائی می دانست. هرچند فقهای شیعه ومسلمان گفته اند که منظور از خیر در این عبارت همان اسلام است وبدین ترتیب امام ومأمومان بر اسلام ویا انچنانکه علامه مجلسی در بحار الانوارش اشاره داشته است بر تشیع درگذشته شهادت می دهند، اما آقای خامنه ای حتی حاضر نشد با این توجیه هم ذکر خیری از هاشمی بر زبانش جاری شود، تا حق صداقت در رذالت را نسبت به یار دیرین وهمسنگر قدیمی اش تمام وکمال به جای آورد والبته هشداری دهد به زنده گان که فاعتبروا یا اولی الآبصار!
البته این شیوۀ برخورد آقای خامنه ای چنان زشت وزننده بوده که حتی به چشم هواداران ایشان هم زشت آمده ودر تقلایی غریب در صدد رفو کردن این فتق عظیم نمایان شده در شخصیت رهبر ومرادشان برآمده اند وتلاش کرده اند تا این روش برخورد آقای خامنه ای را به صراحت ایشان وپاسخگو بودن ایشان فقط در برابر خدا(!) نسبت داده اند، بی آنکه به این پرسش ساده پاسخ دهند، که آیا واقعاً رهبر ایران از خدا رحمان هم برای دین دلسوزتر شده است که خدای رحمان ذکر "اللهم لا نعلم منه الا خیرا" را مستحب دانسته وگویندۀ انرا مستحق پاداش دانسته است اما آقای خامنه ای امتثال به فرمان الهی را موجبات وهن خود دانسته است؟! آیا رهبر ایران فراموش کرده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم حتی بر پیکر منافقان هم نماز خواندند ومسلمانان این شیوۀ نمازگزاردن واذکار مستحب را از ایشان آموخته وتقریر وتدبیر کردند؟! البته بعید است آقای خامنه ای هیچگاه خود را موظف به پاسخگویی ندانسته است اما تکرار پرسش در اذهان مریدان وشیفتگان اندک ایشان می تواند نجات بخش آخرت حداقل مریدان باشد.

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.