جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
در مورد اعدام های شصت وهفت

تاريخ انتشار : 9/26/2015



مجتبی واحدی
 
از سال هزار و سیصد و شصت که همکلاسی هفده ساله ام بهرام مهرپور به دست جوخه ها ی ترور سازمان مجاهدین خلق ترور شد تا کنون هیچگاه نگاه مثبتی به آن سازمان نداشته ام.پس از آن ، هنگامی که پارچه فروش مظلوم کنار مسجد احمدیه نارمک ترور شد و همسر جوان و کودک چند ماهه او ، به تحمل یک عمر غصه وتنهایی محکوم شدند نفرت من از آن سازمان ، مضاعف شد. قضاوت من نسبت به آن سازمان نیزکماکان همان است که چهار سال پیش در یک گفتگوی علنی تلویزیونی اعلام کردم:” برای کمک به نجا ت کشور و هموطنانم حاضر به همکاری با هر سازمان و دولتی جز سازمان مجاهدین خلق و دولت اسرائیل هستم”. اما داوری من نسبت به اعضای عادی و رده های پایین سازمان ،کاملاً متفاوت است و برخی از آنها را قربانی سازمان و نظام جمهوری اسلامی می دانم.آنچه در خصوص کشتار شرم‌آور سال ۶۷ در این مقاله می نویسم بهیچوجه به معنای تغییر موضع یا حمایت از سازمان نیست. اما از آنجا که پس از مدت ها سکوت ، اخیراً برخی عوامل حکومتی به توجیه جنایت نابخشودنی تابستان ۶۷ برخاسته اند بر خود لازم دیدم به بازخوانی آن حادثه بپردازم و قضاوت را به خوانندگان بسپارم.
پس از ساماندهی حملاتی از غرب کشور به درون مرزها که ظاهراً سازمان مجاهدین ،عامل آنها بود دستوری به آیت اله خمینی نسبت داده شد که گمان نمی کنم مشابه آن را بتوان در سایر ادوار تاریخی در هیچیک از کشورهای مدعی مسلمانی پیدا کرد . آیت اله خمینی در یک نامه، حکم قتل ها صدها نفر را صادر کرد که در بخشی از آن آمده بود:” از آنجا که منافقین خائن ،هر چه می گویند از روی حیله و نفاق است و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون ، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند “. این متن اگر چه مستند اعدام صدها وشاید هزاران نفر بود اما بیش از شباهت به حکم اعدام ، قطعنامه هایی را به یاد می آورد که در پایان راهپیمایی های حکومتی قرائت می شد. این بیانیه ، اتهاماتی را به صورت قطعی به سران و اعضای سازمان مجاهدین نسبت می داد که بخشی از آنها همچون وابستگی به استکبار ،کلی گویی های غیر قابل تطبیق بر احکام قضایی ، بخشی مربوط به اتفاقات سالها پنجاه و هفت تا شصت و هفت و بخشی نیز مربوط به اتفاقات هفته های پایان جنگ بود.
اگربخواهم صادقانه سخن بگویم حضور سران سازمان در عراق و تصاویر منتشره از آنها در کنار صدام حسین ، نفرت زیادی در میان مردم ایجاد کرده بود .اماحمله به غرب کشور که از نظر قاطبه مردم همکاری جنگی با دشمن تلقی می شد عصبانیت و نفرت عمومی از سازمان را به اوج رساند و کار آیت اله خمینی و یاران او برای تصفیه خونین زندانها را آسان ساخت. اکنون بیست و هفت سال بعد از آن ماجرا ،نگاهی خالی از عصبانیت و تعصب ،اوج وحشی گری در این اقدام که حتی با اصول قانون ا ساسی جمهوری اسلامی تطبیق ندارد رابه نمایش می گذارد. آیت اله خمینی در قتل نامه خود به ضرباتی اشاره کرده که “از ابتدای تشکیل نظام “توسط سازمان به جمهوری اسلامی وارد شده است. سپس در ادعایی ثابت نشده ، از اقرار سران سازمان به ارتداد خود سخن می گوید و جرم مهم تر اعضا و سران سازمان را جاسوسی برای صدام ،ذکر می کند.
آنچه به صورت خاص در مورد سران سازمان گفته شده را با هیچ بهانه ای نمی توان متوجه سایر اعضای سازمان نمود. آیه صریح قرآن می گوید ” نمی توان گناه کسی را به گردن دیگری انداخت “. روضه خوانی هایی همچون “همکاری با استکبار جهانی “نیز اگر قرار بود معیار صدور حکم اعدام قرار گیرد اکنون استخوان اغلب سران نظام در گور ها پوسیده بود. زیرا در سی و هفت سال گذشته ، هر گاه یکی از جناحهای سیاسی ،قدرت را در دست گرفته ،گروه مقابل را نه به همکاری با استکبار بلکه “جیره خواری و مزدوری استکبار جهانی “متهم کرده است. البته اتهام اصلی ذکر شده در” قتل نامه ” یعنی همکاری با دشمن در حال جنگ را نمی توان انکار کرد . گمان می کنم سازمان نیز هیچگاه نتوانسته این اتهام را از خود رفع کند. اما همه کسانی که به استناد دستور ننگ آور آیت اله خمینی به جوخه های مرگ سپرده شدند از سالها قبل از این دستور در زندان بودند. آنها بابت همه آنچه که از نظر جمهوری اسلامی، جرم محسوب می شد محاکمه و محکوم شده بودند. دستور آیت اله خمینی ازجهت تعمیم اتهام عده ای خاص به هزاران نفر، خلاف شرع آشکار بود که تنها با مجوز جاه طلبانه او در خصوص تعطیل همه احکام اسلام حتی نماز برای حفظ نظام ، قابل توجیه بود. اما آن دستور ، با قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تضاد داشت زیرا به مأموران حکومتی اجازه می داد یک زندانی را مورد تفتیش عقیده قرار دهند تا دیدگاه او در خصوص یک سازمان سیاسی را کشف نمایند و آنگاه همین تفتیش عقیده را معیار اعمال سنگین ترین مجازات یعنی اعدام قرار دهند.
اعدام های شصت وهفت جنایت بود نه فقط به خاطر آنکه عده ای را بدون آنکه جرم جدیدی مرتکب شده باشند به جوخه های اعدام سپرد بلکه از این جهت که با شناخت از روحیه زندانیان و با سوء استفاده از غرور و رودربایستی های رایج ، زندانیان به انتخاب اعدام ، تشویق شدند. اگر زندانبانان جنایت کارو امر بران احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی ، فقط به دنبال تفتیش عقیده زندانیان بودند می توانستند آنها را به صورت انفرادی احضار و عقیده ایشان را در مورد برخی اقدامات سازمان مجاهدین جویا شوند نه اینکه با پرسش در میان جمع، غرور آنها را تحریک و پاسخی را که نتیجه آن اعدام است از زبان زندانی بشنوند.یقین دارم اگر آن پرس و جو که با اشتهای خون ریزی انجام شد به صورت انفرادی صورت می گرفت پاسخ بسیاری از زندانیان ، با آنچه در فضای احساسی گروهی مطرح شد متفاوت می بود. مگر آقای روح اله خمینی در همین قتل نامه ننوشته بود:” منافقین خائن ،هر چه می گویند از روی حیله و نفاق است” . اگر اشتهای خونریزی در سران حکومت وجود نداشت و آنها سخن آقای خمینی درمورد سازمان را باور داشتند می توانستند با نصیحت جوانانی که به ادعای حکومت ،فریب سازمان را خورده بودندآنان را به بازگشت از مسیر انحرافی تشویق نمایند نه آنکه آنان را در مسیر انتخاب اعدام قرار دهند.
راستی آقای محمد جواد ظریف که چندی قبل ادعا کرد ” هیچکس تا کنون به خاطر عقیده در ایران اعدام نشده” ، می تواند دلیل اعدام این چند صد نفر را برای گمراهانی همچون من ، توضیح دهد؟ اغلب اعدام شدگان ، از سال شصت تا شصت وهفت در زندان بودند و بسیاری از آنان بخش عمده ای از محکومیت خود بابت آنچه از نظر جمهوری اسلامی ، جرم تلقی می شد را پشت سر گذاشته بودند. همه آنها با دستور علنی آیت اله خمینی به خاطر اعتقادی که به حقانیت یک سازمان داشتند اعدام شدند. آیا در فرهنگ سیاسی مزورانه آقای ظریف ، این اعدام ها هم اعدام اعتقادی به حساب نمی آید؟

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.