جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
بيانيۀ دبیر کل جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر (رســام) حجت السلام والمسلمین شیخ محمد هدایتی پیرامون تحولات اخیر منطقه وایران

تاريخ انتشار : 2/26/2011



بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد 11)
"بدرستی که خدا حال قومى را تغيير نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند"
این روزها ودر آستانۀ فرا رسیدن بهار طبیعت، تحولات ودگرگونی های شگرفی را در منطقه وجهان، بویژه در کشورهای عقب نگه داشته شده، که مردمشان سالیان درازی است طعم تلخ استبداد ودیکتاتوری را به کام فرو می برند، شاهد هستیم.
تحولات ودگرگونی هایی که از یک سو موج واکشنهای جهانی وبین المللی را برانگیخته واز سوی دیگر واکنشهای فاجعه بار حاکمیتهای استبدادی نسبت به این تغییر وتحولات وپیامد های آن وکشته وزخمی شدن بیگناهان بسیار، چنان سنگین ودلخراش است، که هر وجدان آگاه وبیداری را دردمند وهر قلبی را جریحه دار می سازد.
اما آنچه سبب شگفتی بسیاری شده است، غفلت ویا کم توجهی حاکمان کشورهای اسلامی نسبت به این تحولات وعدم همصدایی مردم کشورهای اسلامی با مردمان کشورهای استبداد زده، در اعتراض به خشونت واستبداد، ودیکتاتوری وبی عدالتی است.
نگاهی هر چند اجمالی به متون دینی و کتاب مقدس آسمانی مسلمانان وتوجهی به آیۀ "وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّـهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا"(نساء93) "هرکس مومنی را از روی عمد بکشد، سزای او برای همیشه جهنم است ومورد خشم ولعنت وعذاب بزرگ الهی قرار میگیرد " گویای این واقعیت صریح وآشکار است، که مسلمانان امروزهر کجای جهان که هستند، وظیفه دارند، در این سکوت شبهه ناک خود تجدید نظر نمایند."
جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر (رسام) که در راستای خواسته ها وحرکتهای آزادیخواهانۀ بیش ازهزارسال روحانیت شیعه شکل گرفته، با توجه به شرایط حساس کنونی کشورهای مسلمان ودشواریها وخطراتی که جان واندیشۀ نوع بشر را هدف قرار داده است، نکاتی را هر چند به اختصار برای افکار عمومی، اصحاب رسانه ها وخطاب به هیئت حاکمه این کشورها بیان می کند.
نخست؛ پروردگار عالمیان در قرآن کریم می فرماید:
" ... وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" (اعراف 153) "... و از [دوش مردم] قيد و بندهايى را كه بر آنان بوده است برمى‏دارد، پس كسانى كه به او(پیامبر) ايمان آوردند، و بزرگش داشتند، و ياريش كردند، و نورى را كه با او نازل شده است، پيروى كردند، آنان همان رستگارانند."
بنابر نص صریح وفرمایش روشن این آیۀ شریفه، اولا؛ فلسفۀ بعثت پیامبران واولیای الهی برگرفتن قید وبندهایی است که مردمان بواسطۀ آنها اسیر ودربند بوده اند. آنچنانکه در منطوق وبیان آیه روشن است. ثانیا؛ تآمل واندیشه در مفهوم آیۀ شریفه بیانگر این حقیقت است که هر کس، با هر عنوان واسم ولقبی، تحت هیچ شرایطی وبا هیچ وصفی هراندازه عوام پسندانه، نمی تواند ونباید مالک الرقاب وفصل الخطاب انسانها شده واوامرش مطاع وبدون چون وچرا باشد.
بر مبنای همین آیۀ شریفه وبا تکیه بر پشتوانۀ گران سنگ قول وسیره ائمۀ معصومین علیهم السلام وعملکرد علما وروحانیون سلف، براین باوریم؛ که درهرجامعه ای تمام احزاب وگروهها با هر اندیشه وگرایشی، می توانند به حیات طبیعی واجتماعی خود ادامه دهند.
دوم؛ سیرۀ حاکمان معصوم الهی که در دوران حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وامیرمؤمنان علی علیه السلام تحقق یافت، در حقیقت مانیفست ومنشوربرادری وبرابری ونفی هر گونه تبعیض وزیاده خواهی وخشونت بوده وهست، تا بدانجا که فرد یهودی، امام معصوم وحاکم اسلامی را به دادگاه کشانده، تا هر دو در یک مکان ودر یک جایگاه در برابر قاضی پاسخگو باشند.
سوم؛ نوشته ها وبیانات بزرگان دین، علما وفقهای بنام اسلام همگی حکایت از برابری، برادری وعدالت ونفی هرگونه استبداد دارند.
 آیا در شرایط کنونی ایران وکشورهای استبداد زده، کسی جرأت یک نقد ساده وپیش پا افتاده را دارد، تا چه رسد به آنکه حاکم ورهبر کشور را به دادگاه کشانده واستیضاح نماید؟!  پاسخ این پرسش بیگمان منفی است، وروشن ترین گواه براین مدعا خیل دربندان از اصحاب رسانه، قلم فرسایان، اندیشمندان، علمای دین وفرهیختگان است.
شگفت اینجاست؛ که هرچند پیامد این فضای خفقان وعدم پاسخگویی، در قالب جنبشهای اعتراضی توده های مردم بروز ونمود می یابد، اما حاکمان بازدرس عبرت نمی گیرند، وتلاش دارند تا با سرکوب وخشونت مضاعف، پیکر زخم خوردۀ استبداد را التیام بخشند. لیکن این تقدیر الهی است، که فطرت سلطه ناپذیروآزادیخواه مردمان که از اعماق وجودشان زبانه می کشد، آتش برخرمن سلطۀ مستبدان افکنده وتا طومار استبداد ودیکتاتوری ظالمان را درهم نپیچد، فروننشیند. آنچه این روزها درتظاهرات مردمی تونس ومصر شاهد آن هستیم، نمود آشکاری از همین جنبش ها وجوشش هاست.
سقوط دیکتاتور تونس، واستیصال ودرماندگی امروز حاکم مستبد مصر، تکرارچندین باره وملال آورداستان مستبدان طول تاریخ است، که ناچارند دیریا زود دربرابرارادۀ مردمی زانوی تسلیم زنند. هرچند ازکاربرد هیچ یک ازابزارهای سرکوب وخشونت فرو گذار نکنند، وازهرجنایتی هم، درراه بقای بساط استبداد وسرکوب بهره برند.
در سوی دیگر این معادله اما؛ منطقۀ ماست که طلوع دوران جدیدی را به تماشا نشسته است، طلوعی که بیگمان جنبش سبز ملت ایران پس از انتخابات 22 خرداد 1388 را می توان سپیده دمان آن دانست. جنبشی که امروز الهام بخش جنبشهای اعتراضی تونس ومصر بوده، ودرحقیقت دمندۀ روح آزادیخواهی به کالبد ملتهای منطقه وجهان است. جنبشی که تا امروز مردان وزنان بسیاری برای به بارنشستن آن فداکاری واز جان گذشتگی نموده اند، وازآن هنگام تا کنون رقم زننده تاریخی بوده اند که، اقتدارگرایان با برخورد به غایت خشونت بار خود با حرکت آرام ومسالمت آمیز معترضان ، برگی دیگر به برگه های تاریخ سراسر خون وخشونت خود افزوده اند. خون وخشونتی که از پایه با تعالیم واندیشه های دینی در تعارض وتضاد آشکار است، وریشۀ آن را در پای بست  نخستین این خانۀ ویران، یعنی بدعت قدرت مطلقه وتمرکز قوا واختیارات در یک نفر، بایستی جستجو نمود.
خون وخشونتی که به هیچ سان نتوانسته است، حتی رنگ اقتدار را به چهرۀ رنگ باختۀ استبداد بازگرداند. وسریال دنباله دار خشونت وزندان وشکنجه وترور، همچنان وبا سرعت تمام در جریان است. بدون آنکه نشانه های اقتدار را بتوان بر پیکرۀ انحصارطلبان مشاهده نمود، چه اگر غیرازاین بود، وکمترین اندازه ای ازاقتداراحساس می شد ؛
- چه نیازی به دربند کشیدن دهها فعال سیاسی، روزنامه نگار،صاحب فکر واندیشه وقلم بوده وچرا عرصۀ اندیشه وفکر وهنر به جولانگاه نظامیان تبدیل شده است؟
- چه نیازی به هتک حرمت دانشگاه ودانشگاهیان، روحانیون ویورش به بیوت مراجع تقلید ومحبوس کردن وعاظ وسخنرانان بوده است؟
خون وخشونتی که حتی نتوانسته است، در دل اقتدارگرایان این اندازه اعتماد به نفس بیافریند، که مجوزیک راهیپمایی مسالمت آمیزدرروز بیست وپنجم بهمن، آنهم برای حمایت از جنبشهای ضد استبدادی مردم منطقه، صادرنماید، وآنچنان ازبرگزاری آن به هراس افتاده، که یکی از منفورترین چهره های اطلاعاتی وامنیتی را مأمور تهدید راهپیمایان نموده است. اگر حاکمیت اقتدارگرا برپایه مدعای خود، دارای پشتوانۀ مردمی است، نباید از برگزاری چنین تجمع وراهپیمایی هراسناک باشد؛ آنهم تجمعی که مخاطبش درظاهر خود حاکمیت نیست!
طرفه آنکه دولت جمهوری اسلامی نزدیک به دوسال است، که ازدادن مجوزبرگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز به معترضان میلیونی طفره می رود. ودرعین حال برطبل اقتدار وکنترل اوضاع میکوبد !!! آیا اینها نشانۀ مردمی بودن واقتدار حاکمیت است؟!
در این راستا، جمعیت رسام که خود را صدا وندای روحانیت اصیل وسنتی ایران معاصر می داند، با استمداد از خداوند مهربان وتوانا وبا پشتوانۀ تاریخ مرجعیت بیش ازهزارسالۀ شیعه، تمامی این اقدامات قهرآمیزرا محکوم نموده وبانفی هرگونه خشونت واستبداد به حاکمیت اقتدارگرا وخشونت طلب اعلام می دارد، که با تعامل منطقی وبی خشونت با راهپیمایانی که در بیست وپنجم بهمن به خیابانها خواهندآمد، همراهی نموده، وامنیت لازم برای حفظ جان مردم فراهم آورد، وبا گردن نهادن به خواسته های به حق مردم آزادیخواه ایران، پروندۀ خشونت های گذشتۀ خود را بیش از این سنگین نکند.
سرافرازی وسعادت ملت بزرگ ورشید ایران وتمامی آزادیخواهان را آرزو داریم.
والسلام علی من اتبع الهدی
 محمد هدایتی
دبیر کل جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر(رسام)
22 بهمن 1389/ 11 فوریه 2011

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.