جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
14 روز تا انتصابات فرمایشی؛ آیا سعید جلیلی نامزد مطلوب رهبری است؟

تاريخ انتشار : 5/31/2013



بهمن دارالشفایی
وقتی نام اکبر هاشمی رفسنجانی در میان تایید صلاحیت‌شدگان شورای نگهبان نبود، تعداد بیشتری از تحلیلگران و فعالان سیاسی به این نتیجه رسیدند که جناح حاکم بر جمهوری اسلامی و در راس آنها آقای علی خامنه‌ای، قصد تقسیم قدرت خود با هیچ کس را ندارد و این تصور طرفداران بیشتری پیدا کرد که "رئیس‌جمهور آینده کسی است که نامزد مطلوب آقای خامنه‌ای باشد."
با قبول این فرض آیا می‌توان با قرینه‌هایی نامزد مطلوب آقای خامنه‌ای را حدس زد؟
جوانان 'جان بر کف'
آقای خامنه‌ای بعد از سال‌های اول رهبری‌اش که کم‌کم از زیر سایه اکبر هاشمی رفسنجانی بیرون آمد، سعی کرد کسانی را در سمت‌های زیر نظرش (به استثنای فقهای شورای نگهبان) منصوب کند که جوان‌تر از خود او بوده و سابقه سیاسی چندانی در دهه اول انقلاب نداشته باشند. 
او که می‌دید در میان انقلابی‌های سابق جایگاه محکمی ندارد، به ایجاد یک گروه جوان وفادار به خود پرداخت. گروهی که بیش از هر جا می توان آنها را پای سخنرانی‌های عمومی آقای خامنه‌ای، و همین طور در بعضی هیاتهای تهران و پای منبر مداحان نزدیک به او (از جمله منصور ارضی، سعید حدادیان، محمود کریمی) دید.
گروهی که در دهه هفتاد بیش از هر جا در انصار حزب‌الله متمرکز بودند و بعد از سال ۸۴ و با به قدرت رسیدن یکی از سخنران‌های ثابت جلساتشان (محمود احمدی نژاد) در سازمان‌های مختلف پخش شدند.
گروهی که در همه این سال‌ها تعاملی دو طرفه با رهبر جمهوری اسلامی داشته‌اند. از یک سو از تصمیم‌های او حمایت کرده‌اند و هر جا که لازم دیده‌اند حتی با حمله فیزیکی به تجمع‌ها و چهره‌های سیاسی، جلوی مخالفان نظرات آقای خامنه‌ای ایستاده‌اند، و از سوی دیگر آقای خامنه ای نیز در مواردی مواضعش را جوری تنظیم کرده است که با خواسته‌های این پایگاه "جان بر کف" هماهنگ باشد.
تاثیر در تصمیم؟
یکی از اتفاقاتی که شاید بتوان با این چارچوب آن را توضیح داد، ماجرای مرحله اول انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴ و رای محمود احمدی‌نژاد است.
بعد از مرحله اول انتخابات آن سال، مهدی کروبی که با فاصله کمی از محمود احمدی نژاد سوم شده بود در نامه‌ای به آقای خامنه‌ای نوشت که مجتبی، یکی از پسران آقای خامنه‌ای، تا سه چهار روز مانده به انتخابات در ستاد محمدباقر قالیباف، از دیگر نامزدهای آن انتخابات، حضور داشته و در روزهای آخر ناگهان رایش به محمود احمدی‌نژاد برگشته است.
اگر این روایت مهدی کروبی را بپذیریم، این تغییر نظر مجتبی خامنه‌ای را که بنا بر اقوال نزدیک‌ترین مواضع سیاسی را با پدرش دارد، چگونه می‌توان توجیه کرد؟
واقعیت این است که در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۸۴ محمود احمدی‌نژاد از سوی گروه‌های سیاسی، چه محافظه‌کار و چه اصلاح‌طلب، جدی گرفته نمی شد، اما کسانی که در مساجد و هیات‌های جنوب تهران و در محافل جوانان حزب‌اللهی رفت و آمد داشتند می‌دیدند که بیشتر آنها محمود احمدی‌نژاد را دوست دارند و قصد دارند به او رای دهند.
محمود احمدی‌نژاد از سخنران‌های ثابت جلسه‌های انصار حزب‌الله تهران و عضو بلندپایه بسیج استادان دانشگاه بود و با کمک‌های خود به مساجد و هیات‌های مذهبی در دوران شهرداری‌اش محبوبیتش را بین وفاداران به آقای خامنه‌ای بیشتر هم کرده بود.
به همین دلیل شاید نارضایتی این قشر از محمدباقر قالیباف که آن روزها دوست داشت بیشتر خود را خلبان و دکتر بخواند و با عینک آفتابی و لباس سفید خلبانی عکس بیندازد، از جمله دلایل آن چرخش ناگهانی در روزهای آخر باشد.
اگر این فرض را بپذیریم که این قشر وفادار به آقای خامنه‌ای بیشتر از هر گروه دیگری با نظرات او هماهنگ هستند، و همزمان آقای خامنه‌ای هم بیش از همه به نظرات این گروه از هوادارانش اهمیت می‌دهد، یکی از راه‌های حدس زدن نامزد موردنظر آقای خامنه‌ای، بررسی مواضع این افراد است.
گفتمان سوم تیر و نماد منحرف شده
از اواخر دوره اول ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و بخصوص با جنجال‌هایی که حول مواضع و عملکرد اسفندیار رحیم مشایی، نزدیک‌ترین فرد به او، پیش آمد، ستاره اقبال آقای احمدی‌نژاد در میان جوانان حزب‌اللهی و بسیجی رو به افول رفت. گرچه با نزدیک شدن به انتخابات سال ۸۸ و لزوم متحد شدن پشت یک نامزد برای پیروزی در انتخابات این انتقادها مدتی به کنار گذاشته شد، اما اصرار آقای احمدی‌نژاد بر همکاری با آقای مشایی و چند مورد رودررویی او با رهبر جمهوری اسلامی این ارتباط را تمام کرده بود.
این افراد که با اشاره به روز پیروزی محمود احمدی‌نژاد در دور دوم انتخابات سال ۸۴، خود را حامیان گفتمان "سوم تیر" می‌خواندند، به تدریج اعلام کردند که از نظر آنها محمود احمدی‌نژاد از دایره این گفتمان بیرون افتاده و آنها به دنبال نماینده جدیدی برای آن هستند.
سعید جلیلی کسی بود که از همان اواخر سال ۸۶ که دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده ارشد ایران در مذاکرات هسته‌ای شد، مورد توجه این گروه قرار گرفت.
جلیلی در آن زمان ۴۲ ساله بود و دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق، که بعد از انقلاب تاسیس شده و هدفش تربیت مدیران حزب‌اللهی است. او سال‌ها در جبهه‌های جنگ با عراق جنگیده بود و یک پایش را هم در این جنگ‌ از دست داده بود.
اولین بار که برای مذاکره با مقام‌های غربی از ایران خارج می‌شد، با ماشین شخصی ارزان‌قیمت خود به فرودگاه رفت، از در مسافران معمولی وارد شد و در هواپیما هم نه در جایگاهی ویژه که کنار بقیه مسافران نشست. همه این‌ها با شیفتگی در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های جوانان حزب‌اللهی نقل می‌شد و می‌شد دید که بعد از احمدی‌نژاد، آنها نماینده جدید خود را یافته‌اند.
در خط مقاومت
از سوی دیگر از سال ۸۴ به بعد، یکی از اصلی‌ترین نقاط تاکید نیروهای حزب‌اللهی، سیاست خارجی تهاجمی محمود احمدی‌نژاد و "مقاومت" او در برابر قدرت‌های جهانی بوده است. در چهار سال اخیر و با کمرنگ شدن نقش محمود احمدی‌نژاد در مذاکرات هسته‌ای، خود آقای خامنه‌ای بیش از پیش به صف اول این سیاست آمده و تندترین حمله ها را متوجه کشورهای غربی کرده است.
همزمان سعید جلیلی در نقش مذاکره‌کننده ارشد ایران با عنوان "دیپلمات انقلابی" شناخته شده و این نقش، موضع او را در میان جوانان حزب‌اللهی محکم‌تر کرده است.
آقای خامنه ای نیز بارها از عملکرد تیم مذاکره‌کننده حمایت کرده و حتی با انتقاد از مذاکره‌کنندگان پیشین (حسن روحانی و تیمش)، بر انطباق دیدگاه‌های تیم جدید با خود تاکید کرده است.
حضور یکی از اعضای خانواده آقای خامنه‌ای در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، بیش از پیش نشان‌دهنده اعتماد رهبر جمهوری اسلامی به این تیم است.
علی باقری، برادر داماد آقای خامنه‌ای، برادرزاده محمدرضا مهدوی کنی (رئیس دانشگاه امام صادق و رئیس مجلس خبرگان رهبری)، معاون سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی و همراه همیشگی او در مذاکرات هسته‌ای است.
حالا آقای باقری که او هم در دانشگاه امام صادق درس خوانده و دو سال از سعید جلیلی کوچک‌تر است، به ریاست ستاد انتخاباتی سعید جلیلی هم منصوب شده و هدایت کارزار انتخاباتی او را هم برعهده دارد.
ابهام تا لحظه آخر
با توجه به همه این قرائن و با سر زدن به وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های نزدیک به این جریان در روزهای اخیر می‌توان به این نتیجه رسید که سعید جلیلی در میان این قشر بیشترین طرفدار را دارد. حضور او با پیراهن خاکی روی شلوار انداخته که نمادی از پوشش این جریان در ایران است، نزدیکی بیش از پیش او را با آنها نشان می‌دهد.
با این حال عوامل دیگری هم بر تصمیم آقای خامنه‌ای تاثیر دارند. غلامعلی حداد عادل، که نسبت خانوادگی هم با رهبر ایران دارد، در دوره ریاستش بر مجلس نشان داد که به تمامی از آقای خامنه‌ای پیروی می‌کند. هر چند به نظر نمی‌رسد آقای حداد عادل رای بالایی داشته باشد.
علی‌اکبر ولایتی هم چهره دیگری است که رابطه نزدیکی با آقای خامنه‌ای دارد. اما حمایت محافظه‌کاران سنتی شاید با جلب پشتیبانی "جوانان جان بر کف" منافات داشته باشد.
از همه گذشته نباید محمدباقر قالیباف را از نظر دور داشت، کسی که در سال ۸۴ نیز گفته می‌شد حمایت رهبری را دارد.
اگر این بار در نظرسنجی‌ها فاصله سعید جلیلی با محمدباقر قالیباف، که او هم حمایت بخش قابل توجهی از سپاه پاسداران را با خود دارد، زیاد باشد شاید مثل سال ۸۴ در روزهای آخر نظر رهبر جمهوری اسلامی تغییر کند، البته این بار نه به ضرر قالیباف.

* منبع: بی بی سی فارسی
** مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.