جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
حل معمای چرایی انتخاب حسن روحانی

تاريخ انتشار : 11/28/2013



علی صبا
ویژه رسام

طی روزهای گذشته امضای توافق نامه ویا به عبارت دقیق تر تفاهم نامه میان ایران وشش قدرت جهانی درباره برنامه هسته ای این کشور به مجموعه ای از تحلیلها واظهر نظرها درباره ماهیت، چرایی وچگونگی رسیدن نظام به نقطه تسلیم دربرابر خواسته های جامعه جهانی دامن زده است. آنچه موضوع این نوشتار خواهد بود.
هرچند در وهله نخست وپس از انتشار خبر امضای تفاهم نامه ژنو بسیاری آنرا محصول مذاکرات فشرده تیم جدید مذاکره کننده از سوی ایران می دانستند ودر برخی تعابیر افراطی به ریسک پذیری بالاتر این تیم نسبت داده میشد، اما دیری نپایید که نادرستی بنیادین این تحلیل با اتشار گزارش آسوشتید پرس درباره رایزنی های پشت پرده نسبتا بلند مدت ایران وایالات متحده درباره برنامه هسته ای ایران، نشان داده شد.
برپایه گزارش آسوشیتد پرس والبته بعدتر گاردین، مقامات ایران طی شش ماه گذشته بارها وبارها با یکدیگر دیدار نموده وبه دور از چشم هم پیمانان آمریکا والبته ایران به مذاکره درباره برنامه هسته ای ایران پرداخته بودند. نفس برپایی مذاکرات ژنو وگفتگوهای جدی برای رسیدن به تفاهم نامه را باید محصول این رایزنی های مقدماتی والبته تعیین کننده دانست. آنچه پس از انتشار این گزارش می تواند بعنوان مفروض پذیرفته شده وحقیقت در دست پذیرفته شود، آنستکه نظام از شش ماه گذشته تصمیم به انجام مذاکره مستقیم با آمریکا، هرچند بصورت غیرعلنی، گرفته وحاضر به نرمش درباره برنامه هسته ای خود شده بود.
مفروض دیگر را باید در ارزیابی از تفاهم نامه ژنو جستجو کرد. هرچند نظام ورسانه های آن می کوشند، عقب نشینی، هرچند موقت وتاکتیکی، از بلندپروازی های هسته ای خود را بعنوان دستاورد وپیروزی قلمداد نمایند، اما این واقعیت را نیز انکار نمی کنند والبته نباید انکار نمود که نظام امتیازاتی به مراتب بیشتر از آنچه بدست آورده است را به طرف مقابل داده است. هرچند به باور نگارنده این سطور، این امتیازات تنها می تواند پاسخگوی بخش بسیار اندکی از انبوه نگرانی های موجود درباره برنامه هسته ای ایران باشد، اما نمی توان انکار نمود که حجم امتیازات داده شده توسط ایران دراین مذاکرات با تعبیری جز "جام زهر" قابل سنجش وارزش گذاری نیست. مفروض واقعی ومسلم آنستکه تنها دستاورد نظام از مذاکرات بسیار فشرده جلوگیری از تصویب تحریمهای بیشتر ودرواقع نه کاهش حجم تحریمها بلکه جلوگیری از افزایش آنها بوده است. دربرابر این تنها دستاورد ژنو، البته نظام نسبت به مواضع گذشته خود تقریباً تمامی بازی وزمین را به حریف واگذار نمود.
پاسخ به این پرسش که آنچه نظام وبطور مشخص رهبری آن را به نوشیدن جام زهری اینچنینی مجاب ساخت از این رهگذر بسیار ساده است. تنها امتیاز نظام دراین مذاکرات را باید همان اهرمی دانست که درواقع نظام بواسطه اعمال فشار توسط آن حاضر به تسلیم وگردن نهادن به مذاکره وگفتگوی مؤثر شد. راضی شدن نظام به توقف تصویب تحریمهای بیشتر در ازای توقف برنامه های جاه طلبانه هسته ای نشان از اثرگذاری تحریمها وکارآمد بودن آنها دارد. بحث بیشتر درباره چرایی وانگیزه رهبری نظام جمهوری اسلامی از نوشیدن جام زهر، هرچند دراتخاذ تدابیری در آینده در باب پرونده حقوق بشر وحتی دخالتهای تروریستی رژیم جمهوری اسلامی در دیگر نقاط جهان راهگشاست اما بدون ثمره عملی بحثی بی انتها وگفتگو در عالم مفروضات واحتمالات وظاهرا عبث وبیهوده است. کارآمد بودن تحریمها آنچنان در اقوال وافعال مسئولان نظام از رهبری گرفته تا حسن روحانی عیان وآشکار است که آنرا نیز باید در شمار مفروضات مسلم وغیرقابل انکار هرتحلیلی درنظر گرفت.
آنچه دراین میان بیش از همه اهمیت دارد، فرآیندی است که نظام در پاسخ ودرحقیقت اجابت به خواسته های غرب پیش گرفت. بازخوانی دوباره گزارش آسوشیتد پرس وتاریخ مذاکرات ایران با غرب در دوران احمدی نژاد می تواند به پرسشهای بسیاری دراین باره پاسخ دهد وارتباطی منطقی میان تن دادن ایران به مذاکره وامتیاز دهی به غرب از شش ماه پیش، انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری ودر نهایت پذیرش شروط غرب وبه ثمر نشستن مذاکرت ژنو برقرار سازد.
تاپیش از امضای تفاهم نامه ژنو همواره این پرسش ذهن تحلیل گران را به خود مشغول ساخته بود که چرا وچه چیز عامل اصلی تن دادن رهبری رژیم به ریاست جمهوری حسن روحانی وعدم مهندسی انتخابات دراین مرحله بود. بسیاری این مسأله را به وضعیت اسف بار داخلی کشور واحتمال از سرگرفته شدن اعتراضات داخلی نسبت داده وبعضاً حتی خوشبینانه آنرا به پایداری سران جنبش سبز مرتبط دانستند. توافق نامه ژنو وتسلیم تاکتیکی در مرحله کنونی نشان داد که رهبری نظام حتی درزمینه دولت منتخب نیز ناگزیر به پذیرش شروط طرف غربی وتسلیم در برابر انتخاب دولتی میانه رو بوده است. آنچه می تواند پاسخگوی چرایی به تاخیر افتادن شش ماهه آشکار ساختن تفاهم نامه باشد.
سخنان وگزافه گویی های احمدی نژاد درباره مسائلی همچون هولوکاست، احتمالا یکی از مهمترین موانع امضای تفاهم نامه با غرب در دوران احمدی نژاد را تشکیل می داد. طرف غربی با توجه به حساسیت اسرائیل ودیگر متحدان منطقه ای ایالات متحده به هیچ روی حاضر به مشروعیت بخشیدن به شخص ودولتی همچون احمدی نژاد نبودند وبیگمان رسیدن به توافق با او می توانست سرمایه سیاسی جهانی برای او به ارمغان بیاورد. البته این تحلیل بدین مفهوم نیست که غرب مستقیماً رسیدن به توافق را منوط به روی کارآمدن دولتی میانه رو در ایران ساخته است. این واقعیت که غرب حاضر به پذیرش امضای هیچگونه توافق نامه با شخصی همانند احمدی نژاد ودولت او نیست، آقای خامنه ای را واداشته است تا بازی را سوی نیروهای میانه روتر نظام سوق دهد.
ممکن است دراینجا این پرسش به میان نهاده شود که چرا علی خامنه ای رسیدن به تفاهم نامه را از نه از مسیر پذیرش استقرار دولت میانه روی نزدیک به هاشمی رفسنجانی ومثلا از طریق دولت منصوب جلیلی پیگیری ننمود. پاسخ به این پرسش هم می تواند پاسخ به چرایی انتخاب حسن روحانی باشد وهم رفتارهای آینده نظام ورهبری آنرا پیش بینی پذیرتر نماید.
واقعیت آنستکه اعطای امتیازاتی از جنس وبه کمیت آنچه در ژنو داده شد توسط دولت منصوب ومنسوب به رهبری ودرحقیقت از شخصیتی همچون جلیلی با تمامی وابستگی هایش به بیت رهبری هزینه های داخلی گزاف وسنگینی را بر رهبری بویژه در میان هوادران افراطی اش تحمیل می نمود، ضمن آنکه برپایه گفتمان داخلی به اصطلاح حزب الله جز پذیرش ننگ توسط شخص آقا تأویل وتفسیر دیگری نمی توانست داشته باشد!
انتخاب حسن روحانی ویا هر میانه روی دیگری درحقیقت این امکان را آقای خامنه ای می داد تا ضمن آنکه از هزینه های اعطای امتیاز شانه خالی کند، مسئولیت وبه اصطلاح حزب اللهی های نظام، ننگ آنرا متوجه دامان میانه روها وبه نوعی هم اصلاح طلبان کند. آنچه در محافل اصولگرایان بعضا هم به خوراندن جام زهر به حضرت آقا توسط هاشمی رفسنجانی واصلاح طلبان تعبیر شده است!

از سوی دیگر، امتیاز ویژه امضای این تفاهم نامه بدست میانه روها، آنستکه در آینده این امکان را دراختیار رهبری نظام قرار می دهد تا هرلحظه میز مذاکره را برهم زده ومدعی شود که "بنده از همان ابتدا هم به این مذاکرات خوش بین نبودم واین را هم گفتم!". از این منظر برهم زدن معادله گفتگو وتفاهم وبازگشت لجاجت وسرسختی به دستورکار نظام نه تنها منتفی نبوده بلکه با توجه به رفتارشناسی آقای خامنه ای بسیار هم محتمل است.
دراین میان البته جناح دیگر را هم نمی توان فریب خورد وبازی خورده دانست. هاشمی، روحانی ودیگر به حاشیه رفته گان 84 تا 88 امیدوارند تا با بازگشت به عرصه سیاسی کشور، حتی به عنوان سپربلا، این فرصت را مغتنم شمرده واقبال افکار عمومی به توافق با غرب را به فرصتی برای بازیابی حیات سیاسی بلند مدت خود بدل سازند واز این سرمایه اجتماعی فراهم آمده برای احیای مجدد قواعد بازی فشار از پایین وچانه زنی از بالا سود جویند.


* مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.