جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
نجوا نامه ای در سوگ جانسوز سید محمد جواد شیرازی رضوان الله تعالی علیه

تاريخ انتشار : 1/10/2016



سید بزرگوار ما سلام...
نمیدانم چگونه این نجوانامه را باید آغاز کنم؟!
تو امشب خواب را نه فقط از چشمان والدین صبورت وبرادران وهمسر وفرزندانت داغدارت....
که از چشمان همۀ ما ربودی...
سیمای بشاش تو را، چهرۀ نورانیت را وشیرینی لبخند ات را هرگز از یاد نمی برم...
آن لحظات اول آشنایی را هیچگاه فراموش نخواهم کرد که چگونه در جوار حرم عمۀ سادات در زینبیه، صدای گرم ومحجوب ات را برای نخستین بار شنیدم ودستان گرم وصمیمی ات را برای اولین بار فشردم...
وچه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی...
از آن سحرگاه تا سحرگاه امشب که شنیدم دیگر در میان ما نیستی بیش از هشت سال می گذرد...هشت سال خاطرات با شما بودن واز شما شنیدن...
خاطرات سه سال شاگردی ودوستی در روزهای زیبای زینبیه امروز شیرین ترین خاطرات زندگی ام را رقم می زنند...
ومن از آن روز تلخ خداحافظی وعزیمت به سمت دیار غربت را هنوز به خاطر دارم وآن وصیت طلایی ات را، که؛
" نیت هجرت کن...هجرت در راه ابلاغ پیام آسمانی اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین..."
هرچند تقدیر روزگار وهجرت به دیار غربت فرصت دیدار پیوسته را از من گرفت، اما باز آن سیمای دلنشین محمدی همواره در پیش چشمانم جلوه نمایی میکرد...
وآنگاه که دلتنگی چیره می گشت، امید دیدار دوباره آبی بر آتش شوقم می فشاند...
اما من امشب، از آن لحظه که خبر درگذشت ات را شنیده ام، آتش آن شوق را در وجودم از همیشه شعله ور تر یافته ام...
مبهوت وحیرت زده در این میانۀ شب به تو می اندیشم،
به تو که چه زود بار سفر از این میانۀ پرغوغا وپر هیاهو برکشیدی
وآتش شوق دیدار در خرمن جانها افکندی...
وهنوز هم باورم نمیشود این بار باید شما را نه در کلاس درس وبحث یا در میانۀ راه منزل وحرم بلکه بر مزارتان زیارت کنم.
هنوز هم مات ومبهوت به تو می اندیشم که سرمایۀ عظیم شیعه وگوهر کمیابی بودی که اندیشۀ خلاق ات وهمت بلندت می توانست گره هایی بس عظیم از کار امت بگشاید...
از آن روز که به همراه پدر به سوریه کوچیدی ودر آنجا یکی از مهمترین مراکز فرهنگی ومذهب شیعه را تأسیس کردی ویار وهمراه پدر وشریک دغدغه ها ودرد لهایش بودی تا بعد که در نجف اشرف رحل اقامت گزیدی،
 یگانه دغدغه ات خدمت به اهل بیت عصمت وطهارت صلوات الله علیهم اجمعین وشیعیان شان بود...
کبوتر دلم را در این شب از نیمه گذشته به آرامگاه ابدی ات پرواز می دهم وبه یاد آن چهرۀ نورانی زمزمه می کنم که؛
سلام بر تو، آنگاه که به دنیا آمدی وآنگاه که بار سفر از دیار فانی به سوی دیار باقی بستی وآن روز که وعدۀ دیدار ماست ان شاء الله.
انا لله وانا الیه راجعون
دوستدار شما
ژانویه 2015- ایالات متحده

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.