جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
شکست وحدت اصول گرایان

تاريخ انتشار : 2/27/2012



علی افشاری
ویژه رسام

انتخابات مجلس نهم ویژگی های متعددی دارد. بارز ترین ویژگی این انتخابات غیر آزاد  ، مشخص شدن صف بندی های جدید و چشم انداز توزیع قدرت در داخل هیات حاکمه است.  تفرق اصول گرایان و ارائه لیست های متفاوت  و متعدد تحت عنوان اصول گرایی در عمل سراب وحدت اصول گرایان را آشکار ساخت. 
در این انتخابات حدود 67 لیست در مراکز استان ها  و به طور مشخص 24 لیست در تهران  منتشر شده است که همه خود را جبهه معرفی کرده اند و بجز چند مورد همه ادعای انتساب به اصول گرایی دارند. البته اکثر آنها خلق الساعه و معطوف به انتخابات هستند که توسط برخی افراد قرار نگرفته در لیست های اصلی بدون برخورداری از عقبه تشکیلاتی و اجتماعی شکل گرفته اند  .
 این تعداد زیاد  و غیر متعارف به صورت عینی و ملموس از  شکست همگرایی  و جمع نمودن نیرو های اساسی  حکومت در زیر چتر یک ائتلاف  و پایان بخشیدن به منازعات بین آنها پرده بر می دارد.
پس از اوج گیری جنبش سبز بخشی از  تلاش  های حکومت  برای مهار این جنبش  حول  متحد کردن نیرو های  حامی ولی فقیه شکل گرفت. این تلاش هسته اولیه  حرکتی بود که بعد ها ائتلاف  8+7 نام گرفت. حبیب الله عسگر اولادی ، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حداد عادل پس از رایزنی با محمود احمدی نژاد متکفل این پروژه شدند. بعد ها آیت الله مهدوی کنی نیز به این حرکت پیوست تا با محوریت وی کار ها سامان یابد. بنا به اصرار وی جامعه مدرسین نیز وارد شد تا نیرو های گوناگونی که منشور اصول گرایی را قبول دارند با صحنه گردانی مهدوی کنی و شیخ محمد یزدی و به تعبیر تشکیلاتی جامعتین وحدت یابند. اما قهر یازده روزه احمدی نژاد و اضافه شدن جریان انحرافی به محدوده ممنوعه حکومت باعث تحولاتی در مجموعه اصول گرایان شد. حامیان دولت که حاضر به مرزبندی با مشایی نشدند از اصول گرایان اخراج شدند و شخص احمدی نژاد نیز دیگر محلی از اعراب در تنظیم معادلات اصول گرایی نیافت. طرد رئیس دولت دهم تا جایی گسترش یافت که غلامعلی الهام از مسئولین سابق دولت می گوید:" فضای غالب این‌ قدر سنگین شده است که امروز کسی جرأت ندارد از احمدی‌ نژاد دفاع بکند"
اما پس از اینکه فرمول 8+7 با دو رکن هیات داوری و کمیته اجرایی شکل گرفت تا لیست واحدی را برای انتخابات مجلس نهم از سوی جبهه متحد اصول گرایی معرفی کند ، ناگاه جبهه جدیدی تحت عنوان جبهه پایداری تاسیس شد که ساز متفاوتی را نواخت. هسته اصلی شکل دهنده این جبهه فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم  بود . برخی از همکاران سابق احمدی نژاد که بعد از طرح مباحثی چون مکتب ایرانی از دولت جدا شدند  ،نیز به این جبهه پیوستند. مصباح یزدی  نیز رهبری معنوی این جبهه را بر عهده گرفت.
علی رغم مذاکرات بسیار جبهه پایداری حاضر نشد دو نماینده به ائتلاف بفرستد تا سقوط 8+7 به 7+6 کد شکست جبهه متحد اصول گرایی برای یکپارچه سازی اصول گرایان باشد. جبهه پایداری علاوه بر  فتنه گران و جریان انحرافی ساکتین فتنه را نیز به خطوط قرمز اضافه کرد . بر اساس بولتن منسوب به جبهه پایداری ، مخالفت با حضور علی لاریجانی ، باهنر و قالیباف دلیل اصلی به بن بست رسیدن مذاکرات نمایندگان جبهه پایداری با آیت الله مهدوی کنی بود. ابراهیم انصاریان داماد مهدوی کنی و کاندیدای منتخب جبهه متحد در تهران می گوید :" آیت الله کنی خواسته های آنان را نپذیرفت و گفت ما در مقام وحدت باید تنازل داشته باشیم و اگر قرار باشد ما مشکلات فردی افراد را دلیل نبودن شان بدانیم، همه مشکلات دارند. "
همچنین جبهه متحد تقاضای اضافه شدن روح الله حسینیان به هیات 7 نفره داوری را نیز نپذیرفت. بدین ترتیب به تدریج شکاف بین جبهه پایداری و اصول گرایان گسترش یافت  و به جایی رسد که رقابت اصلی در انتخابات مجلس نهم را این دو گروه انجام می دهند و کاندیدای مشترک در بین آنها کمتر ار 15 درصد است.
البته تفرقه و انشقاق در اصول گرایان محدود به  این دو دستگی نماند. جبهه ایستادگی با محوریت محسن رضایی ، صدای ملت با محوریت علی مطهری ، علیرضا عباسپور ، حمید رضا کاتوزیان و مصطفی رضا حسینی ، جبهه بصیرت و بیداری اسلامی با محوریت شهاب الدین صدر  و ائتلاف بزرگ اصول گرایی با محوریت محمد حسن غفوری فرد و ابوالحسن نواب و ... در انتخابات به صورت جداگانه از دو گروه اصلی خود را وابسته به اصول گرایی معرفی می کنند.
برخی از این گروه ها ترکیبی هستند و چند چهره از لیست های جبهه متحد و پایداری را در کنار اسامی افراد اختصاصی گذاشته اند تا شانس پیروزی فهرست شان را بالا ببرند. برخی دیگر چون امکان پیروزی تبلیغ فردی را متصور نمی بینند ، با درست کردن گروه  و قرار دادن اسامی  گروه های دیگر می خواهند با ایجاد سر در گمی   در رای دهندگان، بخت خود برای ورود به مجلس را افزایش دهند. اکثر این گروه ها پایگاه اجتماعی مشخص و تعریف شده ندارند اما وجود آنها بدین معنی است که جریان یکپارچه ای به نام اصول گرایی وجود ندارد و یا  از هژمونی در بنده اجتماعی اصول گرایان  برخوردار نیست.
از این رو هدف متحد کردن اصول گرایان و نمایش سیمای منسجم پس از بحران انتخاباتی سال 88 بمانند وحدت اصول گرایان در چهارچوب شورای هماهنگی نیرو های انقلاب انتخابات در  ریاست جمهوری نهم  در سال 1384  محقق نشد. اینک سرنوشتی مشابه ناطق نوری در انتظار مهدوی کنی است.
تنها تعدد لیست ها و پراکندگی اصول گرایان دلیل شکست نمی باشد. بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارند که نشان می دهد حس تعلق جمعی  در بین نیرو های وابسته به اصول گرایان کم رنگ شده است. تا کنون وحدت در برابر دشمن بیرونی  و جریان رقیب نقش اصلی در جمع شدن نیرو های موسوم به اصول گرا را بازی کرده  است. آسیب شناسی جریان راست از شکست در دوم خرداد 76  و ابتکار عمل  یکسری از نیرو های جدید و حاشیه ای در انتخابات دومین دوره شورا ها  باعث شد تا راه اندازی چتر اصول گرایی ابداعی برای جلوگیری از تفرقه و بهره برداری جریانات سیاسی رقیب باشد. اما حال که اصلاح طلبان از نقش آفرینی در حکومت حذف شده اند و جریان احمدی نژاد نیز در انتخابات به صورت قدرتمند و منسجم و شناسنامه دار حضور پیدا نکرده است ، دیگر این نیرو ها دلیلی بر تداوم کار مشترک نمی بینند. همکاری آنها بیشتر مبتنی بر جنبه سلبی بوده است. وقتی رقیب نیست به طور طبیعی آنها بسمت واگرایی می روند. اکثر جدایی ها مبتنی بر تفاوت نظر و برنامه نیست بلکه هنگامی افرادی در لیست قرار نگرفتند ، رفته اند و انشعاب کرده اند. این مساله نشان می دهد که تعلق جمعی و اعتقاد به برتری گروه و اهداف گروهی بر خواسته های فردی وجود ندارد. همچنین حضور در مجلس جنبه اعتقادی و جریانی نیز ندارد و اکثر وابستگان به جریان اصول گرایی اهداف شخصی برای حضور در مجلس دارند
در عین حال افزایش کاندیداها و کسانی که مدعی رفتن به مجلس هستند و پا فشاری آنها بر روی این مساله و عدم پذیرش ساز و کار های موجود در ائتلاف اصول گرایان، نشان از ناکارآمدی نهاد ها  و ساختار های موجود  در وحدت بخشیدن به اصول گرایان و یا وابستگان به جناح راست قدیم دارد. بر خلاف ادعا ها ،جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حالت فصل الخطابی و تعیین کننده ندارند. در غیاب گروه های مرجع  و مورد پذیرش در داوری ، از هم گسیختگی در صفوف اصول گرایان افزایش پیدا خواهد کرد.
البته در این میان خصلت انحصاری نظام جمهوری اسلامی نیز  تاثیر زیادی دارد. بررسی سیر تحولات در گرد نخبگان قدرت آشکار می سازد که همواره  فاتحان پس از حذف جریان غیر خودی به جان هم افتاده اند و تقسیم بر دو شده اند!  بنیاد نظام سیاسی بر حذف و تسلط انحصاری بر قدرت است و پذیرای تعامل و همکاری نیست. این ویژگی تشویق کننده نیرو های شریک در حاکمیت به رویارویی و جدایی است .
دیگر نشانه تشتت  افزایش شکاف و اختلاف بین اجزاء  اصول گرایان  در مقایسه با برخورد با اصلاح طلبان و حلقه یاران احمدی نژاد است. حسین شریعتمداری در کیهان ضمن تقبیح جریانات مختلف اصول گرایان به نادیده گرفتن طرح دشمنان خارجی و داخلی برای گسترش اختلاف در بین اصول گرایان ، به برخی از آنها نهیب می زند :"  اين گفتن ها و نوشتن ها را در دو کفه «تقابل با دشمنان بيرونی و دنباله های داخلی آنها نظير اصحاب فتنه و حلقه انحراف» از يکسو و «تقابل با يکديگر» از سوی ديگر وزن  کنيد. کدام کفه سنگين تر است؟" این سخنان شریعتمداری واقعیتی را آشکار می کند که تضاد اصلی برخی از اصول گرایان در حال حاضر گروه رقیب در داخل بلوک اصول گرایی است. نتیجه منطقی تشدید این تضاد ها کاسته شدن از غلظت اصول گرایان در مجلس نهم و افزایش تعداد منفردین و یا وابستگان به اصلاح طلب ها و حامیان دولت خواهد بود.
بنابراین با توجه به مجموعه نکات پیش گفته وحدت و یکپارچگی اصول گرایان سرابی بیش نیست و دیگر عنوان اصول گرایی نمی تواند روشن کننده یک جریان سیاسی مشخص و منسجم باشد. خود اصول گرایی بدل به موضوعی اختلافی شده است و حاملان این گرایش در حال تجزیه و تقسیم هستند. نیرو های اصلی حاکمیت دارند پوست اندازی  می کنند  و انتخابات مجلس نهم طلیعه شکل گیری صف بندی جدیدی در درون بلوک قدرت است که ممکن است نیرو ها و اسامی جدیدی از دل آن متولد شوند.
بقدر مسلم دیگر اصول گرایی اهمیت سابقش را در حکومت نخواهد داشت و به لحاظ سیاسی نیز به تنهایی معنای محصلی را بازتاب نمی دهد.
این رویداد یک بار دیگر ناکامی تلاش حکومت برای سرپوش گذاستن بر واقعیت وجود تفاوت و تنوع در علائق سیاسی را آشکار کرد . بر خلاف ادعای حکومت که می خواهد وانمود کند هدف کارگزارانش خدمت به مردم است و این خدمت نیز نیازمند وحدت و اجتناب از چند دستگی است ،، اما  یکی از بی ضابطه ترین ، آشفته ترین ، منفعت آلو دترین و سطحی ترین منازعات قدرت در طول تاریخ معاصر در ایران پس از انقلاب رخ داده است. در حال حاضر همچنین  گسترش موازی کاری ها ،بحران ساختاری دولت و اقتدار در حکومت را تشدید خواهد کرد.
وحدت نیرو های اصول گرا  حول اراده ولی فقیه و راه انداختن حزب ولایت شعاری میان تهی بیش نیست. شکست وحدت اصول گرایان از  جهتی بازتاب دهنده شکست وحدت گفتمانی ، فکری و عملی صاحب منصبان اصلی حکومت  و کارگزاران ارشد  سه قوه  با رهبری نیز است.
نگاه علمی و واقع گرایی گوشزد می کند که نمی توان رقابت ها و اختلافات سیاسی و میل به کسب قدرت   را با روش های دستوری  ،رهنمود های اخلاقی ، ریش سفیدی و راه کار های پلیسی از بین برد. بلکه باید راه حل و ساز و کاری مناسب برای مدیریت آن ارائه کرد. تجارب بشری تا کنون نشان می دهد که دموکراسی مناسبترین راه موجود برای حل مناسب و مسالمت آمیز رقایت های سیاسی و منازعات قدرت و  ارضاء جاه طلبی های بازیگران سیاسی  است.

** مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.