جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
شرح جزییات آزار و اذیت روحانی منتقد محمد صادق (آرش) هنرورشجاعی

تاريخ انتشار : 7/3/2012



ساعاتی قبل از بازگشت به زندان: «گفتند زنت را از چنگت در می آوریم»
آرش هنرور شجاعی روحانی وب لاگ نویس با اشاره به اینکه دادگاه ویژه روحانیت را قبول ندارد و آن را غیر قانونی می داند به کمپین گفت: « ببینید دادگاه ویژه روحانیت فقط بر اساس یک آیین نامه شکل گرفته است. به استنناد اصل ۱۵۹ و ۱۷۲ قانون اساسی تنها مرجعه قضایی دادگستری است و دادگاه های خاص نظامی صرفا به جرائم خاص نظامی ها می پردازند همچنین بر اساس اصل ۱۷۳ قانون اساسی، دیوان عدالت اداری هم به شکایت مردم رسیدگی می کند. قانون گذار طبق قانون صرفا سه مرجع فوق را صالح به رسیدگی می داند و مراجع دیگر را قانونی نمی داند. لذا هم دادگاه انقلاب و هم دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت از اساس غیرقانونی است و آرا صادره آن واجد ارزش قانونی نیست. به همین دلیل من هم دادگاه هم را قبول ندارم و حکمش را هم نافذ نمی دانم. به خصوص حکم خلع لباس روحانیت که به من داده شده است. این موضوع اساسا مربوط به روحانیت و مرجعیت است، و یک نمونه بارز از دخالت حاکمیت در امور حوزه و روحانیت است. من همان موقع که حکمم ابلاغ شد گفتم که شما لباسی به تن من نکردید که الان از لباسم بکنید، مراجع به تن من کردند.»
آرش هنرور شجاعی، روحانی و وبلاگ نویس منتقد روز شنبه ۱۰ تیرماه با پایان گرفتن مرخصی اش به زندان اوین بازگشت.  او  ساعاتی پیش از بازگشت  به زندان  درمصاحبه ای با کمپین  بین المللی   حقوق بشر در ایران گفت که  در تاریخ ۲۱ تیرماه سال جاری باید در دادگاه حضور یابد  و به اتهام جدید «نشراکاذیب به قصدتشویش اذهان عمومی» که برای وی در نظر گرفته اند پاسخ بدهد. او در این مصاحبه گفت که به دلیل ضرب و شتم در دوران بازجویی به بیماری صرع مبتلا شده است و همچنین جزییات دستگیری خود و اتهامات وارده همچون جاسوسی و نپذیرفتن اتهامات و اشکالاتی که به نحوه رسیدگی به پرونده اش می شود را بازگو کرد.
آقای هنرورشجاعی در بخشی از توضیحاتی که در مورد فشارهای روحی وجسمی به خود وخانواده اش پس از بازداشتش در سال ۸۹ توسط ماموران امنیتی واردشده است به کمپین گفت:«دو روز بعد از بازداشتم، همسرم را هم دستگیر کردند. آنها برای دستگیری همسرم به خانه پدرش حمله کرده بودند که در اثر شوکی که به پدر همسرم در آن روز وارد شده بود و دخترش را دستگیر کردند مدتی بعد سکته و فوت کرد. همسرم را ۴ روز در انفرادی نگه داشتند و هر روز او را به عنوان تهدید به اتاق بازجویی من می آوردند و نشانم می دادند. به من می گفتند که همسرت را از چنگت درمی اوریم، گفتند برادرم را دستگیر کردند. همه این خبرها و اینکه به مدت ۸ ماه اجازه تماس با خانواده ام را نداشتم خیلی سخت بود. من را در حالیکه دستنبند و پا بند داشتم و هر دو اینها را به هم وصل کرده بودند در هوا خوری بند ۲۰۹ زندان اوین در اوج سرمای زمستان برای مدت های طولانی نگه می داشتند. ضربه ای به سرم زده شد که همان ضرب باعث بیماری صرع شد و در پرونده پزشکیم نیز موجود است. بارها تهدید شدم که اگر اعتراف نکنم، اعدام می شوم. می گفتند ما خودمان اعدامت می کنیم.»
آقای شجاعی به کمپین درخصوص سابقه دستگیری و نیز اتهاماتی که علیه او مطرح شده گفت: «‌ ۶ آبان سال ۱۳۸۹ دستگیر شدم و به اتهامات جاسوسی، تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و هتک حیثیت مقام روحانیت به ۴ سال زندان، ۵۰ ضربه شلاق و۸۰۰ هزار تومان جریمه نقدی وخلع لباس روحانیت به صورت مدام العمر محکوم شدم. ۵ ماه در سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین و حدودا سه ماه در سلول دو نفره بودم پس از این مدت به بند عمومی۳۵۰ تا زمان صدور حکمم منتقل شدم و بعد از آن در تاریخ ۱۳ مهر ماه ۱۳۹۰ به بند ویژه روحانیت فرستاده شدم. مدتی بعد از آن برای درمان بیماریم مرخصی گرفتم، در آن دوران با سایت “کلمه” در خصوص اینکه در دوران بازداشت چه بر من گذشت مصاحبه کردم و همین طور کمی درباره برخوردهای که در روزنامه ها علیه من شده بود پاسخ دادم. همچنین نامه سرگشاده ای در باب نقد دادگاه ویژه روحانیت نوشتم. پس از اینها مرخصیم تمدید نشد و به زندان برگشتم. اما پس از برگشتم به زندان در اعتراض به نا تمام ماندن درمان پزشکیم دست به اعتصاب غذای تر به مدت ۹ روز زدم. من بیماری قلب و صرع دارم و طبق نامه پزشکی قانونی باید تحت درمان و آزمایشات بیشتری قرار می گرفتم اما نصفه کاره من را به زندان برگرداندند. در نهمین روز اعتصاب غذا، حجت الله اسلام منتظری که در آن زمان رییس دیوان عدالت اداری بود به عنوان نماینده آقای خامنه ای به نزدم آمد و گفت این اعتصاب غذای تو خوراک تبلیغانی برای رسانه های بیگانه شده است. گفت آخر کدام روحانی اعتصاب غذا کرده است و اصرار داشت که از اعتصابم دست بردارم و قول داد کمتر از ۱۵ روز مجددا به من مرخصی درمانی می دهد. من به اعتصابم پایان دادم و او هم به من مرخصی داد البته به این شرط که مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشم. ۱۵ خرداد امسال ماجرای عفو به مناسبت ۱۳ رجب پیش آمد و آقای قدیانی، دادستان دادگاه ویژه روحانیت تهران گفت که من را در لیست عفو می گذارد و قاضیم هم با عفو موافقت کرد. ظاهرا عفو من قطعی بود اما در نهایت امر این عفو برخلاف اصول دادگاه ویژه روحانیت به من تعلق نگرفت. به این دلیل می گویم برخلاف اصول دادگاه ویژه روحانیت، چون بر اساس روال این اگر کسی شاکی خصوصی و رد مالی نداشته باشد مشمول مقداری عفو می شود مثلا یک سوم حبس، شلاق یا جریمه نقدیش مشمول عفو می شود اما اینها هیچکدام شامل حال من نشد.
آقای هنرور شجاعی در خصوص جزییات آنچه او فشارهای روحی و جسمی در دوران بازداشت نامید به کمپین گفت: « در تاریخ ۶ آبان سال ۸۹ با مادرم در خانه بودم و به دلیل اینکه پدرم فوت کرده بود شرایط روحی مناسبی هم نداشتیم. ناگهان دو مامور مسلح با چند نفر مامور دیگر در خانه را شکستند و وارد شدند. مادرم را کف زمین خواباندند و اسلحه به سمتش نشانه گرفتند، من را هم قبل از اینکه بتوانم حرکتی بکنم با ضرب وشتم به زمین انداختند، ضربه هایشان باعث شکستگی دنده هایم شد. بعد به ما چشم بند زدند و تمام خانه را تا نصف شب تفتیش کردند. تمام نوشته های من در مدت ۱۵ سال را مصادره کردند و خیلی از وسائلی که خانوادگی بود و ربطی به اتهامات من نداشت مانند آلبوم خانوادگی را هم با خودشان بردند. دو روز بعد از بازداشتم، همسرم را هم دستگیر کردند. آنها برای دستگیری همسرم به خانه پدرش حمله کرده بودند که در اثر شوکی که به پدر همسرم در آن روز وارد شده بود و دخترش را دستگیر کردند مدتی بعد سکته و فوت کرد. همسرم را ۴ روز در انفرادی نگه داشتند و هر روز او را به عنوان تهدید به اتاق بازجویی من می آوردند و نشانم می دادند. به من می گفتند که همسرت را از چنگت درمی اوریم، گفتند برادرم را دستگیر کردند. همه این خبرها و اینکه به مدت ۸ ماه اجازه تماس با خانواده ام را نداشتم خیلی سخت بود. من را در حالیکه دستنبند و پا بند داشتم و هر دو اینها را به هم وصل کرده بودند در هوا خوری بند ۲۰۹ زندان اوین در اوج سرمای زمستان برای مدت های طولانی نگه می داشتند. ضربه ای به سرم زده شد که همان ضرب باعث بیماری صرع شد و در پرونده پزشکیم نیز موجود است. بارها تهدید شدم که اگر اعتراف نکنم، اعدام می شوم. می گفتند ما خودمان اعدامت می کنیم. فشار برای مصاحبه تلویزیونی داشتم که می خواستند با عنوان اعترافات آرش بی خدایی پخش کنند. آنها در حرکتی کاملا غیرقانونی قبل از برگزاری دادگاهم من را در صدا و سیما به عنوان جاسوس و روحانی قلابی فتنه گر مطرح کردند. در روزنامه کیهان مطرح شد که آیا من واقعا روحانی هستم؟ من هم در دوران مرخصی برای اثبات روحانی بودنم دستخط ۲۵ مراجعی که در طول سال ها من را تایید کرده بودند منتشر کردم و همین طور به دیدنشان رفتم و با آنها عکس گرفتم و عکس ها نیز در سایت “رسام” که متعلق به روحانیون سنتی معاصر است منتشر کردم.»
وی در خصوص اتهام جدید و دادگاهی شدن دوباره اش به کمپین گفت: « ۲۱ تیرماه امسال دادگاه جدیدی به اتهام نشر اکاذیب دارم که مستندشان مصاحبه ام با سایت کلمه است. از دیدگاه من این دادگاه جدید کاملا غیرقانونی است چون اتهام من در این دادگاه که نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی باشد طبق قانون اول باید اثبات شود که آیا حرف های که من زده ام واقعی است یا کذب. من حرف هایی که زدم عین حقیقت است، من در مصاحبه ام گفته ام که ماموران چگونه به منزل من حمله کردند، چگونه بازجویی شدم و چطور تحت فشار بودم. ثانیا طبق ماده ۷۲۷ قانون مجازات اسلامی این از جمله جرائمی است که شاکی خصوصی می خواهد که من شاکی خصوصی ندارم. همچنین اجازه انتخاب وکیل به من نداده اند بنابراین با تمام این دلایلی که گفتم این دادگاه را غیرقانونی می دانم و مطمئن هستم که عین دادگاه قبلی محکوم خواهم شد.»
 

*منبع:کمپین بین المللی حقوق بشر درایران

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.