جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
واقعیت‌ها و واقعیت‌‌سازی‌ها؛ نگاهی به اظهارات اخیر علی خامنه ای

تاريخ انتشار : 7/31/2012



رهبر انقلاب در دیدار مسؤلان نظام با ایشان به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان به بررسی شرایط کشور، تحریم‌های بین المللی و راهبرد مقابله با آن پرداختند. نفس این که ایشان پس از سال‌ها تکرار و تأکید بر بی تأثیر بودن ورق‌پاره بودن قطعنامه‌ها و تحریم‌ها امروز پذیرفته‌اند که «فشارها و تهدیدها» جدی است و «کشور با زورآزمائى چند قدرت و دولت مستکبر روبه‌رو است» و برای مقابله با این تهدیدها و فشارها باید به «اقتصاد مقاومتی» روی بیاوریم خود پیشرفتی قابل توجه در فهم واقعیت تلقی می‌شود که در صورت تداوم می‌توان انتظار داشت که به تجدیدنظر کامل ایشان در نحوه اداره کشور بینجامد.
رهبری در این سخنرانی که هدف از آن آشکارا دادن روحیه و اعتماد به نفس به کارگزاران نظام در رویارویی با بحران بی‌سابقه کنونی بود، به آنان اطمینان دادند که سیاست‌ها و مواضع کشور طی سال‌های اخیر به دور از شعار زدگی و کاملاً با توجه به «واقعیت‌ها» تنظیم و اجرا شده و «واقعیت» و «آرمان» دو مؤلفه اصلی تشکیل دهنده مواضع و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران بوده است در عین حال تأکید می‌کنند در تشخیص واقعیات نباید فریب «واقعیت‌سازی»‌ها و «واقعیت‌نمایی»های «دشمن» را خورد و آن‌چه را که دشمن به دروغ تبلیغ می‌کند واقعیت پنداشت. سپس بلافاصله خود به تعیین و معرفی واقعیت‌های موجود در عرصه ملی و بین المللی می‌پردازند تا مسؤلان و کارگزارن کشور بدانند که آن‌چه را که ایشان می‌فرمایند واقعیت است و جز آن هرچه ممکن است به ذهنشان برسد «واقعیت‌سازی» «دشمن» است و متوجه باشند اگر مواردی مغایر با آن چه که مقام رهبری فرمودند، واقعیت تلقی کنند و مبنای عمل قرار دهند زبان و آلت فعل دشمن شده‌اند.
واقعیات تشکیل دهنده وضع موجود از دیدگاه ایشان که ما عیناً آن را نقل می‌کنیم عبارت بودند از:
- «مسئله آمریکا و غرب اصل اسلام و جمهوری اسلامی است و نه مسئله هسته‌ای»
- «آمریکایی‌ها و غربی‌ها قدرت رسانه‌ای زیادی دارند چند دولتند؛ منتها با همین نیروى رسانه‌اى، خودشان را به نام «جامعه‌ى جهانى» معرفى میکنند، و دروغ میگویند؛ جامعه‌ى جهانى نیست.»
- «یک واقعیت دیگر این است که این چالشهائى که امروز براى جمهورى اسلامى وجود دارد، جدید نیست.»
- «یک واقعیت دیگر این است که ما در همین شرائط تهدید، پیشرفت کردیم. در طول این سالهاى متمادى، ما در همه‌ى حوزه‌ها جلو رفتیم.»
- «یک واقعیت دیگر این است که کشور در مواجهه‌ى با چالشها و تهدیدها، در مقایسه‌ى با سالهاى اول انقلاب، بمراتب قوى‌تر شده.»
- «یک واقعیت دیگر این است که جبهه‌ى مقابل ما در طول این سالها ضعیف‌تر شده است.»
- «یک واقعیت دیگر این است که رژیمهاى مخالف نظام جمهورى اسلامى درگیر بحرانند مشکلات ما مثل مشکلات یک گروه کوهنورد است که دارد در راهى حرکت میکند. راه سختى است و البته مشکلاتى دارد؛ گاهى آب میخواهند، گاهى غذا میخواهند، گاهى مشکلات دارند، گاهى به یک مانعى برخورد میکنند؛ اما دارند طرف بالا میروند. مشکلات ما از این قبیل است. مشکلات اروپائى‌ها مثل اتوبوسى است که زیر بهمن گیر کرده.»
- «یک واقعیت دیگر، توان افزایش‌یافته در درون جمهورى اسلامى است. ما کشور قدرتمندى هستیم. ما کشور دارا و توانائى هستیم. از لحاظ منابع، ما در رتبه‌هاى بالاى جهانى هستیم. در بعضى از منابع، رتبه‌ى اوّلیم. در ترکیب نفت و گاز، ما در دنیا اوّلیم.»
- «واقعیت دیگر، همین تحولات شمال آفریقا و تحولات مجموعه‌ى این منطقه است. در بعضى جاها این تحولات به تغییر نظامها و رژیمها منتهى شده؛ بعضى هم نشده.»
ما این موارد را عیناً و بدون هرگونه دخل و تصرف از بیانات رهبری نقل کردیم. البته ایشان برای این که مسؤلان و کارگزاران دقیقاً توجیه شوند برای هر یک از موارد فوق توضیحاتی نیز ارائه فرمودند که ذکر آن‌ها نوشتار ما را مطول و ملال آور خواهد کرد. خوانندگان محترم برای اطلاع کامل‌تر می‌توانند به متن سخنرانی ایشان مراجعه کنند.
اکنون خوب است به فهرست واقعیات سازنده وضع موجود از نگاه رهبری نظری مجدد بیندازیم. هر یک از این واقعیات نه‌گانه یا ناظر به قدرت و عظمت جمهوری اسلامی است و یا ناظر به ضعف و درماندگی اروپا و آمریکا. نیک روشن است از دل این بی‌طرفی علمی در تحلیل واقعیات، چه راهبردی برای مقابله با آمریکا و اروپا و تعیین سرنوشت کشور متولد خواهد شد! از میان واقعیات نه‌گانه فوق تنها واقعیت ردیف دوم ناظر به قدرت و برتری آمریکا و اروپاست و آن قدرت رسانه‌ای است. به عبارت بهتر ایشان در رویارویی موجود میان جمهوری اسلامی ایران و اروپا و آمریکا تنها مزیت و نقطه قوت طرف مقابل را قدرت رسانه‌ای آن‌ها دانسته‌اند که «انصافاً خوب می‌توانند پروپاگاندا بکنند» اما برای آن که کارگزاران نظام خیال نکنند این مزیت چیز مهم و تعیین کننده‌ای است بلافاصله می‌فرمایند این‌ها تنها «چند دولت هستند» که به قول ایشان گرفتار بحران‌های مختلفند اما با همین قدرت پروپاگاندا حرف خود را در سراسر دنیا چنان مطرح می‌کنند که گویی حرف همه جهان است. امروز اینها با توان تبلیغاتى و رسانه‌اىِ بالاى خود «خودشان را به نام «جامعه‌ى جهانى» معرفى میکنند، و دروغ میگویند» بنابراین یک واقعیت هم که مخاطبان در وهله اول ممکن است فکر کنند واقعاً قدرت و امتیازی برای غربی‌ها محسوب می‌شود، صرفاً یک قدرت پوشالی است. یک ظاهر فریبی از نوع «واقعیت سازی» است.
خلاصه کنیم براساس آن‌چه که رهبری ترسیم کرده‌اند و آن را «واقعیت» و غیر آن را «واقعیت سازی» دانسته‌اند، در رویارویی امروز ایران با آمریکا و اروپا یک طرف ایران قدرتمند، برخوردار از پیشرفت‌های محیرالعقول علمی و فنی و دارای منابع و ثروت‌های بی‌نظیر در جهان، نیروی نظامی قدرتمند که آمریکا و غرب را مرعوب کرده، قرار دارد که همچون کوه‌نوردی کار کشته «به سمت قله می‌رود» و یک طرف هم اروپای گرفتار و در هم ریخته، «اتحاد اروپایی » که خود و واحد پولش«جداً در تهدید است». آمریکای گرفتار «کسرى بودجه‌ى فراوان، قرض فراوان، فشار مردم، حرکت ضد وال‌استریت، حرکت – به قول خودشان – نود و نُه درصدى» است که مانند «اتوبوسی هستند که در بهمن گیر کرده‌اند» البته این قدرت‌های در آستانه فروپاشی که گرفتار هزار و یک بدبختی هستند تنها یک نقطه قوت دارند و آن «پروپاگاندا» است که البته آن هم اصلاً مهم نیست. سؤال این است اگر موازنه قوای میان ایران و آمریکا و اروپا تا این حد به سود ایران است، چرا تحریم‌های سخت جاری ، کاهش پنجاه درصدی فروش نفت، کاهش ظرفیت تولید کارخانجات پتروشیمی تا حد ۴۰ درصد ظرفیت و تعطیلی پی‌درپی کارخانجات و در نتیجه افزایش قیمت ارز و تورم و بیکاری و … را (که البته همگی «واقعیت نما» هستند و نه «واقعیت»!)تحمل می‌کنیم و یک بار برای همیشه آمریکا و اروپا را که همچون «اتوبوسی در بهمن» در پایین دره گرفتار شده‌اند، سرجای خودشان نمی‌نشانیم و با اتکا به پیشرفت‌های شگرف علمی و قدرت تکنولوژیک و نظامی خود ناوهای آمریکا را در خلیج فارس دود نمی‌کنیم نمی‌فرستیم هوا و این بحران را به طور ریشه‌ای و بنیادین حل نمی‌کنیم؟ از دو حال خارج نیست یا تصویری که از واقعیات موجود داده‌اند خلاف واقع گفته‌اند و «واقعیت سازی» و «واقع‌نمایی» کرده‌اند یعنی همان کاری که به «دشمن» نسبت می‌دهند مرتکب شده‌اند و یا این که تقوی و مردانگی ما را از این کار منع می‌کند. انصافاُ خیلی تقوی و جوانمردی می‌خواهد که آدم این همه قدرت داشته باشد و به تعبیر رهبری در همین سخنرانی موقعیتش در برابر حریف موقعیت «بدر و خیبر» باشد باز هم به حریف زبون و در حال فروپاشی خود اجازه این همه گستاخی و زبان‌درازی بدهد که با هر موضع‌گیریش کسر مهمی از ارزش پول ملی کاسته شود و حقشان را کف دستش نگذارد. البته مقام معظم رهبری در ابتدای سخنان خود در این دیدار بر مسئله تقوی خیلی تأکید کردند و از حاضران خواستند که از ساعات و حتی دقایق ماه مبارک رمضان بهره ببرند زیرا «این فرصتها از دست میرود و در آن روزى که هر ساعت ما، هر دقیقه‌ى ما، هر حرکت ما، هر کلمه‌ى حرف ما حسابى دارد و محاسبه‌اى پاى آن هست، این غفلت مایه‌ى حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم دیگر گذشته است؛ «اذ قضى الأمر». کار از کار گذشته است».
به گمان ما فرض دوم منتفی است زیرا اگر تقوی و خداترسی و مردانگی ما چنان است که در تعامل با آمریکا و اروپا نیز خود را ملتزم به رعایت آن می‌دانیم، به طریق اولی باید در عرصه تعامل با منتقدان داخلی نیز درجایی خود را نشان دهد. اما در این عرصه آن تقوی و خداترسی جای خود را به مشتی ادعاهای خلاف واقع و اتهامات کذب می‌دهد. از جمله این که درهمین سخنرانی با اشاره به مواضع خاتمی و دیپلماسی دولت اصلاحات و موافقتنامه سعد‌آباد می‌فرمایند:
«هر برهه‌اى که ما در مقابل جبهه‌ى دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیه‌هائى عقب‌نشینى کردیم …دشمن مواضع گستاخانه‌ترى علیه ما گرفته. در آن روزى که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفى کردند! … در همین قضیه‌ى هسته‌اى، آن وقتى که ما با اینها همراهى کردیم و عقب‌نشینى کردیم – البته براى ما تجربه‌اى بود، اما این واقعیت است – اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوى آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست.»
بگذریم از این که شکسته نفسی فرموده اند که «این‌ها کار ما نیست» وگرنه همه می‌دانند که امروز دیپلماسی هسته‌ای مستقیماً زیر نظر ایشان اداره می‌شود و دولت و وزارت امور خارجه هیچ نقشی در مذاکرات هسته‌ای ندارند. در آن روز هم دیپلماسی هسته‌ای اصلاحات بدون موافقت ایشان امکان اجرا نداشت کما این که با مخالفت ایشان آن دیپلماسی متوقف شد. اما آیا واقعاً موافقتنامه سعد آباد یک«عقب نشینی» یا از نوع «حرف‌ها و تعبیرهای تملق آمیز نسبت به غرب» بود؟ خوب است در بیانات خود مقام رهبری به دنبال پاسخ این پرسش بگردیم. ایشان در سال ۸۲ و اتفاقاً در دیداری مشابه یعنی دیدار با کارگزارن و مسؤلان نظام آن زمان – که البته با کارگزاران و مسؤلان امروزی نظام تفاوتی به ندازه تفاوت خاتمی با احمدی‌نژاد داشتند- در باره موافقتنامه سعدآباد فرمودند:
«کارى که مسؤولان کردند، کار درستى بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئه اى که از طرف امریکاییها و صهیونیستها علیه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شکسته شود. … افراد مؤمن و غیور ما تصوّر مى کنند دولت تسلیم شد، که باید گفت این طور نیست و هیچ تسلیمى تا این جا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسى و کار دیپلماسى است». (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در یازدهم آبانماه سال ۸۲)
ملاحظه می‌فرمایید آن چه که مقام رهبری امروز آن را «عقب نشینی» تجربه‌ای تلخ و از نوع «حرف‌های تملق‌آمیز نسبت به غرب» به خاتمی و اصلاح طلبان نسبت می‌دهند و آنان را متهم به سازش می‌کنند در آن زمان از نظر ایشان «کاری درست» «با تدبیر» «بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور» و «یک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی» بود. بی‌تردید در طول بیش از دو دهه رهبری ایشان کمتر موضع و اقدامی را در عرصه سیاست خارجی کشور می‌توان سراغ گرفت که ایشان این‌گونه و با این تعابیر از آن تمجید کرده باشند. اما این که چرا آن تدبیر و خدمت بزرگ امروز در نظر ایشان به خیانت تبدیل شده است خود ماجرایی دارد که شرح آن ما را از مقصود این نوشتار دور می‌کند. اما نکته‌ای که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن گذشت این است که طبعاً از این هر دو مدعای متناقض یعنی آن مدح و ثنا و این ذم و تقبیح نمی تواند درست باشد لاجرم یکی از آن‌ها کذب و از نوع «واقعیت‌نمایی»و «واقعیت سازی» است. کسانی که از وضعیت خطرناک کنونی کشور که نتیجه رهبری‌های مقام رهبری است،‌ آگاهی دارند می‌توانند قضاوت کنند که کدامیک از این دو ادعای متناقض صحیح و کدامیک کاذب است و چه کسی به کشور خدمت کرد و چه کسی خیانت. اما اکنون ما در صدد اثبات درستی یکی و نادرستی دیگری نیستیم. چه سخن گذشته رهبری صحیح و نظر اخیر ایشان خلاف واقع باشد و یا برعکس، آن‌چه مسلم است این است که اولاً ایشان مرتکب خلاف گویی آگاهانه آشکاری شده‌اند و ثانیاً آن‌چه را که امروز«عقب‌نشینی» و سازشکاری با دشمن می‌خوانند با تأیید و حمایت مطلق ایشان انجام شده است.
تا این جا مشاهده شد که در این سخنرانی هم تصویری که از واقعیات موجود به دست داده شده و هم اتهاماتی که به خاتمی و اصلاح طلبان زده شده کذب محض است. اما مسئله صرفاً خلاف‌گویی نیست. زشت‌تر و ناپسندتر از خلاف گویی، آن است که به مصداق آیه «اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم» به دیگران متذکر شویم که «هر کلمه‌ى حرف ما حسابى دارد و محاسبه‌اى پاى آن هست» اما خود دیگران را بی‌حساب آماج تهمت و افترا قرار دهیم و باز بدتر و مذموم تر آن است که این اتهامات و خلاف واقع‌ها را علیه کسانی برزبان برانیم که یا در گوشه زندانند و یا دهانشان را بسته و امکان دفاع را از آنان سلب کرده‌ایم. اکنون این معتقدان به ولایت فقیه هستند که باید گفته امام خمینی را به خاطر آورند «اگر ولی فقیه یک گناه کند از ولایت ساقط و برکنار می شود.»
از حق نگذریم در این سخنرانی ادعا و سخن صحیح ارزشمند نیز وجود دارد. شاید تنها سخن صحیح در این سخنرانی آن‌جا بود که فرمودند:
«مردم مایلند عزت ملى داشته باشند، مردم مایلند زندگى ایمانمدار و دینمدار داشته باشند، مردم مایلند در امور اداره‌ى کشور و مدیریت کشور سهیم باشند – یعنى مردم‌سالارى – مردم مایلند پیشرفت داشته باشند، استقلال سیاسى و اقتصادى داشته باشند؛ اینها خواسته‌هاى عمومى مردم است. این خواسته‌ها، واقعیتهاى جامعه است؛ این واقعیتها دقیقاً در جهت آرمان‌خواهى است؛ اینها که مسائل تحلیلى و ذهنى نیست، اینها که موهومات نیست، اینها که ذهنیات نیست؛ اینها واقعیاتى است که در جامعه وجود دارد. یک جامعه‌ى زنده و مؤمن دنبال این چیزهاست؛ میخواهد عزت ملى داشته باشد، میخواهد استقلال داشته باشد، میخواهد پیشرفت داشته باشد، میخواهد آبروى بین‌المللى داشته باشد؛ اینها خواسته‌هائى است که مردم دارند؛ اینها در جهت آرمانهاست؛ و این خواستن، جزو واقعیتهاى قطعى جامعه است.»
آری همه این‌ها جزو واقعیات قطعی جامعه ماست اما سؤال این است که در دوره رهبری ایشان کدامیک از این آرمان‌ها جامه عمل پوشیده است؟ و چه چشم انداز روشنی برای تحقق تنها بخشی از این واقعیات گشوده شده است؟ آیا سرکوب و حبس و شکنجه مخالفان و منتقدان در زندان‌ها و فجایعی مانند کهریزک و بستن احزاب و توقیف مطبوعات و تبدیل کردن ایران به بزرگترین زندان روزنامه نگاران نشانه «سهیم شدن مردم در مدیریت کشور» است و یا فسادهای مالی بی‌سابقه در تاریخ کشور و بلکه در جهان معاصر،‌فقر و بیکاری و تورم و گرانی نشانه «یک جامعه‌ى زنده و مؤمن» و یا چوب حراج زدن به نفت‌های سرگردان روی دریا،‌ پرکردن بازار کشور از اجناس چینی و ایفای نقش کارگزاری روسیه و چین در منطقه از جمله سوریه نشانه «استقلال اقتصادی و سیاسی»؟ در باره این سخنرانی، سخن بسیار است اما چه کنیم که مجال محدود است و طولانی شدن نوشتار موجب ملال خواننده.
 

* منبع: كلمه- علي محمى شمس
** مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

 

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.